lundi 17 mai 2010

کروبی: بی‌محابا حکم محارب صادر می‌کنند

  • کروبی: جمهوریت به معنای واقعی در نظام اجرا نمی شود! اینکه صبح روز انتخابات نتیجه آن معلوم باشد و به یکدیگر تبریک گویند قطعا ناشی از اعتقاد و احترام به آرای ملت نیست! / بدلیل آنکه عده‌ای جهت بقاء خویش در قدرت اجرایی کشور در جهت حذف جمهوریت و نقش ملت هستند، متاسفانه ما و شما اکنون شاهد انحراف قطار جمهوری اسلامی از مسیر اصلی خود هستیم! / کار نظام ما به جایی رسیده که افرادی غیرمسوول بی محابا از دنیا و آخرت خویش، حکم محارب صادر می‌کنند!

    سحام نیوز: جمعی از اقشار مختلف جامعه از جمله فرهنگیان، پزشکان و پرستاران و خانواده های شهدا با دبیرکل حزب اعتماد ملی دیدار و گفتگو کردند. در ابتدای این دیدار افرادی به نمایندگانی از قشر و صنف اجتماعی خویش، ضمن انتقاد و ابراز نگرانی از وضعیت کنونی کشور، سوالاتی را مطرح نمودند.

    مهدی کروبی ضمن خوش آمد گویی، فرارسیدن سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را به عموم مسلمانان جهان علی الخصوص شیعیان و ایرانیان عزیز تسلیت گفته و سپس ضمن ایراد صحبتهایی کوتاه، به پاسخ گویی سوالات میهمانان پرداختند.

    دبیرکل حزب اعتماد ملی در سخنانی گفت: ۳۱ سال پیش حرکتی با رهبری حضرت امام صورت گرفت که در نهایت منجر به انقلاب عظیم و بی‌سابقه‌ای گردید. این حرکت سیاسی و انقلاب عظیم، فراز و نشیب های بسیاری داشت و البته سرافرازی آن متعلق به مردم بوده و هست، چرا که مردم عزیز قبل و بعد از پیروزی انقلاب ضمن همراهی همه جانبه در عرصه های مختلف انقلاب، سختی ها و ناملایمات زیادی را متحمل شدند. هشت سال دفاع مقدس در برابر دیکتاتوری صدام که با حمایت های ابرقدرتها می تازید!، دست و پنجه نرم کردن با تحریم های مختلف، ترورهای وسیع و گسترده از جمله انفجار دفتر نخست وزیری و موارد بسیاری که مردم بزرگوار ایران با شجاعت و جانفشانی در مقابل آنها ایستادگی کردند و سرافرازی را برای خود به ارمغان آوردند. و دلیل تمام این ایثارگری ها و جانفشانی ها، همانا عشق به اسلام و میهن و کشور بود که در دو کلمه ی بامسمای اسلامیت و جمهوریت توسط خود مردم متبلور شده است.

    مهدی کروبی حق انتخاب و تعیین مسئولین در نظام جمهوری اسلامی، چه مستقیم و چه غیر مستقیم را از آن مردم دانست و افزود: جایگاه مردم در این نظام چنان است که امام فرموده است: «میزان رای ملت است»، «مردم ولی نعمتند».

    وی در ادامه گفت: نظام مبتنی بر آرای مردمی ما چنان است که مردم با آرای خویش، نمایندگانی را انتخاب می کنند تا از طریق مجلس خبرگان، بر عملکرد رهبری نظارت کنند، نمایندگانی را انتخاب می کنند تا از طریق مجلس، ضمن تدوین قوانین کشور، بر حسن عملکرد دولت منتخبی خود نیز نظارت دائمی داشته باشند و به همین ترتیب در انتخاب مستقیم و غیر مستقیم و نظارت بر عملکرد سایر مسوولین نظام در رده های مختلف نقش بی چون و چرای خود را ایفاء می نمایند و اینچنین است که کالبد جمهوری اسلامی با دمیده شدن روح مردم خویش (نقش آرای ملت) جان گرفته و معنا می یابد. ولیکن بدلیل آنکه عده ای جهت بقاء خویش در قدرت اجرایی کشور در جهت حذف جمهوریت و نقش ملت هستند، متاسفانه ما و شما اکنون شاهد انحراف قطار جمهوری اسلامی از مسیر اصلی خود هستیم!

    افرادی غیرمسوول بی محابا حکم محارب صادر می‌کنند!

    رئیس مجالس سوم و ششم گفت: متاسفانه از طرفی نیز شاهد سوق دادن دین پاک خاندان پیامبر به سمت خرافات هستیم! ریا و تزویر کم بود که خرافه پرستی و خرافه گویی نیز بدان افزوده شد! بی شک ما در دین خود مقوله ی محارب را داریم همانطوریکه در سایر حکومت ها و کشورها این موضوع (به عناوین دیگری) وجود دارد. کسی که بر علیه نظام و در جهت ساقط نمودن آن اقدام کند، محارب خوانده می شود. ولی متاسفانه کار نظام ما به جایی رسیده که افرادی غیرمسوول بی محابا از دنیا و آخرت خویش، حکم محارب صادر می کنند! اخیرا نیز شاهدیم که در اقدامی عجیب و غیرمسوولانه، عضو شورای نگهبان (آقای الهام) مهندس موسوی و همسرش را محارب خطاب می‌کند.

    مهدی کروبی در ادامه مطلب افزود: به یاد دارم، در سال ۷۶ راجع به قضایای انتخابات با مقام معظم رهبری صحبت می کردیم. بنده آقای موسوی را جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد دادم، شخصی که در آنجا حضور داشت و من از گفتن اسم وی خودداری می کنم، گفت «اگر آقای موسوی بیاید او را رد صلاحیت می کنیم» همینجا بود که رهبر انقلاب با تعجب گفتند «این چه حرفی است!، ایشان نخست وزیر امام بودند». حال به کجا رسیده‌ایم که حکم محارب می دهند!

    کروبی سپس افزود: خودشان نیز می دانند که ما برانداز نیستیم و البته این راه (خط امام و اصلاحات) را تازه انتخاب نکردیم. بدرستی من و شما متوجه هستیم که جمهوریت به معنای واقعی در نظام اجرا نمی شود! اینکه صبح روز انتخابات نتیجه آن معلوم باشد و به یکدیگر تبریک گویند قطعا ناشی از اعتقاد و احترام به آرای ملت نیست!

    وی گفت: ما می گوئیم که نظام باید به مسیر اصلی خود (اسلامیت توام با جمهوریت) بازگردد. انتخابات سالم و آزاد برگزار شود، مطبوعات مستقل شکل گرفته و آزادی بیان داشته باشند، احزاب و تشکلها حق فعالیت داشته باشند، اصناف و اقشار مختلف مردم به رسمیت شناخته شده و حرمت آنان رعایت گردد و به قانون اساسی به درستی عمل شود. البته هر قانونی هم عیب و نقضی دارد جز کتاب خدا، قرآن کریم. قانون اساسی نیز وحی منزل نیست، اشکالاتی هم دارد. قانون اساسی می بایست در صورت نیاز و متناسب با مقتضیات زمانی در جهت بهره مندی عمومی و منافع ملی تغییر نماید، بازنگری قانون اساسی پس از گذشت ۱۰ سال از پیروزی انقلاب در زمان حضرت امام مصداق بر این ادعاست.

    شیخ اصلاحات در پاسخ به یکی از سوالات حاضرین راجع به وضعیت آسیب دیدگان پس از انتخابات گفت: من صمیمانه از شما تشکر می کنم که به دیدن خانواده ها رفته و از آنها دلجویی می کنید. من نیز به نوبه خویش هر کاری که در توانم باشد انجام داده و می دهم و پیگیری اوضاع زندانیان و خانواده آسیب دیدگان را از وظایف خود می دانم.

    مهدی کروبی ادامه داد: به منظور رسیدگی و دلجویی از خانواده های آسیب دیده گان در همان اوایل بعد از حوادث انتخابات با مهندس موسوی نشستی برای تشکیل کمیته پیگیری داشتیم که ایشان فرزند شهید بهشتی و آقای روح اله مقدم عضو مجمع روحانیون مبارز و از طرف بنده هم آقای الویری و دکتر امینی مشخص گردیده و بدین منظور کمیته ای تشکیل گردید که متاسفانه از جمع چهار نفره این کمیته، سه نفر آنها را بازداشت کردند. پس از آن بنده در حد توان خود وارد صحنه شده و با خانواده آسیب دیدگان و زندانیان وقایع اخیر دیدار می کنم و از نمایندگان خود در شهرستان ها هم خواستم تا به دیدار خانواده های آسیب دیده در شهرستان ها بروند و جویای احوالات آنان بشوند.

    در ادامه یکی از میهمانان با بیان اینکه مردم نگران سلامت و امنیت شما هستند افزود: احکام قضایی سنگینی صادر می کنند، شبکه های اجتماعی نیز روز به روز با محدودیتهای جدیدی مواجه می شوند، مطبوعات مستقل و منتقد توقیف شده و همه افراد هم به اینترنت دسترسی ندارند، با این اوصاف شما برای اطلاع رسانی بیشتر و آگاه سازی مردم چه برنامه‌ای دارید؟

    دبیرکل حزب اعتماد ملی در این زمینه گفت: متاسفانه شرایطی را که ذکر کردید، وجود دارد. فشار نیز زیاد است. بنده و خانواده‌ام نیز همچون مردم تحت فشار زیادی هستیم و مسائلی را که بر خانواده من نیز چون مردم گذشت را می دانید. برای تضعیف روحیه حتی از شایعه‌ای که من دچار بیماری صعب العلاجی شدم نیز استفاده کردند ولی نتیجه‌ای در بر نداشته است. این فشارها عمق قضیه را بیشتر می‌کند. ولیکن ملت آگاه هستند و هوشیارانه در قبال این جریان مشکوک ایستاده اند. برخی جهت بقاء خود مترصد فرصتند تا خشونت بیشتری را در جامعه رواج دهند لذا باید دقت بیشتری نمود، چرا که ما هم عضو این انقلاب و حکومت هستیم. در چنین شرایطی که ابزار اطلاع رسانی را از ما گرفته اند، احزاب را به تعطیلی کشانده و روزنامه ها را توقیف کرده اند، باید ضمن استفاده از فضای مجازی با اطلاع رسانی چهره به چهره آگاهی بخشی عمومی را افزایش داد.

  • ------------------------------------------------------------

    تداوم بی خبری از سرنوشت یک نوجوان کرد

    خبرگزاری هرانا – بی خبری از وضعیت یک نوجوان کرد به نام " یونس شیخ احمدی" که توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت شده است موجب نگرانی خانواده وی شده است.

    بنا به اطلاع گزاشگران هرانا، روز پنج شنبه مورخ 23 اردیبهشت ماه در یکی از خیابانهای شهر سنندح نیروهای انتظامی و امنیتی اقدام به ضرب و شتم یک نوجوان کرد به نام " یونس شیخ احمدی " نموده و پس از بازداشت وی را به مکان نامعلومی منتقل می کنند.

    علی الرغم پیگیری خانواده نامبرده به دادگستری و نهادهای امنیتی از سرنوشت این نوجوان کرد خبری در دست نیست.


    --------------------------------------------------------------------

    شکواییه خطاب به ملت آزاده ایران

  • ما معلمین و دانشگاهیان امضا کننده رنج‌نامه زیر، این ضایعه دردناک را به پیشگاه بزرگ ملت ایران، جامعه معلمین کشور و خانواده داغدار کمانگر تسلیت عرض کرده و اعلام می‌داریم راه حق‌طلبی کمانگر و سایر معلمین دربند و زندانی به مسیر جنبشی ملی، آزادی خواهی و عدالت طلبی مردم ایران پیوند خورده است و ما با رویش جوانه‌های سبز امید، پویش و بارور شدن درخت آزادی را در کشورمان به انتظار خواهیم نشست.

    شکواییه جمعی از معلمان، فرهنگیان و دانشگاهیان
    خطاب به ملت آزاده ایران


    ملت بزرگ ایران:

    در سحرگاه نوزدهم اردیبهشت، بیدادگاه قضائی کشور، بر ویرانه خویش ضربتی دیگر کوفت و «فرزاد کمانگر»، معلم سرافراز و آزادی‌خواه منطقه کامیاران را به شهادت رسانید......

    خبر به دار آویخته شدن فرزاد کمانگر، اگرچه فجیع بود و تلخ و ضایعه‌ای بود بر پیکر زخمی جامعه معلمین کشور، ولی بار دیگر نشان داد که وزارت آموزش و پرورش در دفاع از حقوق معلمین خود، آن هم تنها یک روز پس از هفته به اصطلاح معلم!، چقدر فرومایه و ذلت‌پذیر است. تعلیق حقوق و سنوات تدریس معلمین آزادیخواه و شجاع، تبعید و تهدید آنها، در بند و حبس کردن آنها برای اصحاب زر و زور و تزویر بس نبود، که ظلم و بی‌عدالتی را به جائی رسانیده‌اند که معلم شهید فرزاد کمانگر را در یک جلسه نمایشی و فرمایشی به اعدام محکوم کرده و پس از ماه‌ها نگهداری در زندان، حکم ناعادلانه و ظالمانه خود را به اجرا در آورده و او را مظلومانه اعدام کردند بدون حضور وکیل و بدون اطلاع خانواده او!!!!

    ما معلمین و دانشگاهیان امضا کننده رنج‌نامه زیر، این ضایعه دردناک را به پیشگاه بزرگ ملت ایران، جامعه معلمین کشور و خانواده داغدار کمانگر تسلیت عرض کرده و اعلام می‌داریم راه حق‌طلبی کمانگر و سایر معلمین دربند و زندانی به مسیر جنبشی ملی، آزادی خواهی و عدالت طلبی مردم ایران پیوند خورده است و ما با رویش جوانه‌های سبز امید، پویش و بارور شدن درخت آزادی را در کشورمان به انتظار خواهیم نشست.

    به امید آزادی کشور و مردم ایران

    محمود مژدهی، محمد حبیبی، احسان صفایی مقدم، سعید شکفته دل، مهدی فخرزاده، مهدی امینی زاده، امین دربان، حسن ملوندی، توروسکه معروفی، اسرین آزادنیا، هما محمدی، یاسر محمدی، میدیا کریم پور، زهرا معروفی، ناصر محمدی، محمد آزادنیا، مروارید محمدی، زبیده ده بکری، عایشه ده بکری، محمد آقایی، فرزین آقایی، کژال رجبی، سیران محمدی، اصغر زارع، راضیه بهبهانی، فائزه الماسی، مهدی دولت دوست، وحید میرشکار، بهاره هراتی، یاسر ریگی، ابوذر شهرکی، مجید اویسی، رسول رضایی، شهریار ریحان صفت، محمد سلیمی، حسین دلتنگ، حمید مهر آذر، هیوا مرادی، محمد شیخی، یاسر خوش سیرت، اسماعیل صفرنیا، محمد تقی منصوری، مهدی رحمانی، علی ویسی، علی یادکاری، علی علیشیری، حسین حیاتی، مرتضی تهامی، سعید به آبادی، صدیقه پاک ضمیر، نیما دولت دوست، جواد فرهادی، محمدرضا جعفری.


  • ------------------------------------------------------------------

    هجوم ماموران امنيتی به منزل دو شهروند بهايی قائمشهر

    خبرگزاری هرانا – نیروهای امینتی روز سه شنبه مورخ 21 اردی بهشت ماه1389 به منزل دو تن از شهروندان بهائی ساکن قانم شهر به نام های چنگیز اولادی و پرویز اولادی مراجعه کردند.

    بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، هفت تن از ماموران وزارت با مراجعه به منزل پرویز اولادی پس از نشان دادن حکم تفتیش ، اقدام به بازرسی منزل کرده و کلیه کتب، جزوات، سی-دی و نوارهای کاست و تصاویر مربوط به آیین بهایی را ضبط کرده و کیس کامپیوتر را با خود بردند. در پایان بیش از یک ساعت تفتیش منزل، از خانم شهناز رنجبر خواستند تا روز بعد یعنی 22 اردیبهشت 1389 ساعت 10 صبح به دفتر وزارت اطلاعات قانم شهر مراجعه نماید، که روز مقرّر قبل از ساعت 10 تماس گرفته و تلفنی گفتند که خانم شهناز رنجبر (اولادی) روز شنبه 25 اردیبهشت به دفتر وزارت اطلاعات قائم شهر مراجعه نمایند.

    در حکمی بازرسی منزل آقای پرویز اولادی ذکر شده بود که خانم شهناز رنجیر "فعاّل فرقه ضاله بهائی" و "عضو موسسه مادران امروز" است و تبلیغ مرامی میکند!

    موسسه‌ی مادران امروز (مام) موسسه ای غیرتجاری و رسمی است، که سال 1377 در زمینه‌ی توانمندسازی خانواده‌ها برای بهبود رابطه‌ی اعضای خانواده و بویژه با هدف توجه علمی به نیازهای کودکان و نوجوانان از طریق مادران، کارهای عملی خود را آغاز کرد و در مدارس با انجمن های والدین همکاری می کند.

    همزمان با مراجعه به منزل آقای پرویز اولادی، پنج نفر دیگر از ماموران، به منزل آقای چنگیز اولادی نیز مراجعه کرده و در آنجا نیز بعد از نشان دادن حکم بازرسی ، کلیه اوراق و کتب و جزوات بهایی را برده و از آقای چنگیز اولادی درخواست کردند که روز شنبه 25 اردیبهشت به وزرات اطلاعات شهرستان قائم شهر مراجعه نمایند.

    در حکم بازرسی منزل آقای چنگیز اولادی اتهام ذکر شده "ساختن خانه بزرگ برای برگزاری جلسات بهائی " و اتهام آقای چنگیز اولادی نیز بر اساس گفته ی ماموران وزارت اطلاعات داشتن 5 شاکی خصوصی است.

    ---------------------------------------------------------------------------------

    ما از اعدام و مرگ و انتقام بیزاریم!

  • گزارشی از راهپیمایی و گردهم آیی ایرانیان در شهر کلن: روز ۱۵ ماه مه میعادگاه آزادی خواهان ایران ابتدا میدانی (ابرت پلاتز) در شهر کلن بود. ۲۱ نهاد سیاسی، فرهنگی و حقوق بشری از شهرهای آخن، بن، کلن، دوسلدورف، اسن، دورتموند، بوخوم، مونستر... ایرانیان و ایراندوستان را به این راهپیمایی فراخوانده بودند. شرکت‌کنندگان در شعارهای‌شان خواهان پایان دادن به رژیم دیکتاتوری و خواستار پشتیبانی جهانی از جنبش آزادیخواهانه ایران بودند.

    دیگر جهان می‌داند ما صلح می‌خواهیم!
    دیگر جهان میداند ما از اعدام و مرگ و انتقام بیزاریم!


    راهپیمایی و گردهم آیی بزرگ ایرانیان در شهر کلن

    این بار در روز ۱۵ ماه مه میعادگاه آزادی خواهان ایران ابتدا میدانی (ابرت پلاتز) در شهر کلن بود. ۲۱ نهاد سیاسی، فرهنگی و حقوق بشری از شهرهای آخن، بن، کلن، دوسلدورف، اسن، دورتموند، بوخوم، مونستر... ایرانیان و ایراندوستان را به این راهپیمایی فراخوانده بودند.

    شهر زیبای کلن در آفتابی درخشان می‌درخشید و باد گاهی آرام و گاهی تند به چهره‌ها و درختان می‌سایید. مردم کلن شادمان و پر جوش در پی خرید شنبه‌های خود بودند. اما ایرانیان: کردها، آذری‌ها، فارس‌ها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها و عرب‌ها، هر که را بپرسی و بخواهی شتابان و بی قرار هر جا که بود خود را به میعادگاه می‌رساند.

    میدان پر و پر تر می‌شد. فشردن دستها و بوسه‌های دیدار راه سخن را در گلوهای گرم می‌گشود. کم کم زیاد شدند مردمان. سه نسل آمده بودند. اینجا و آنجا نسل چهارم یعنی نوباوگان را هم می‌دیدی.

    میدان پر بود از عکس‌های پنج جوانی که رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی جان‌های جوانشان را گرفته بود. همه جا شیرین، فرهاد، فرزاد، علی و مهدی نگاهت می‌کردند.

    این بار بیش از همه کردها داغدار بودند و وسیع تر از همیشه دراین حرکت اعتراضی ایرانیان شرکت داشتند. راهپیمایی با شعارهای گرم و پرشور آغاز شد. تا کلیسای بزرگ در مرکز شهر کلن راه کمی نبود. اما شعارها به زبانهای آلمانی، فارسی و کردی بلند تر و گرم تر می‌شدند. مردم در شعارهای شان خواهان پایان دادن به رژیم دیکتاتوری و خواستار پشتیبانی جهانی از جنبش آزادیخواهانه ایران بودند. در راه جوانان سرودهای پر شوری را به کردی و فارسی می‌خواندند.

    اوج راهپیمایی زمانی بود که راهپیمایان به مرکز شهر کلن و نزدیکی میدان بزرگ رسیدند. حالا دیگر شرکت کنندگان بیش از هزار نفر تخمین زده می‌شدند و می‌توانستی آلمانی‌های بیشتری را در میان ایرانیان ببینی. آنها دیگر ما را می‌شناسند. آنها دیگر می‌دانند ما چه می‌خواهیم. دیگر کسی نمی‌پرسد «مگر خانه و زندگی و فرزند و کار ندارید که هر هفته در خیابانها شعار می‌دهید». آنها دیگر می‌دانند ما خواهان آزادی هستیم، ما صدای میهنمان هستیم. میهنی که در بند دین سالاران و خودکامگان است. آنها می‌دانند که ما دیگر از اعدام و مرگ و انتقام بیزاریم. و تنها آزادی و دمکراسی برای ایران مان می‌خواهیم. در میدان مرکزی شهر جمعیت بازهم بیشتر شد و صدها رهگذر و توریست هم کنجکاوانه به این همایش ایرانیان توجه می‌کردند. اینجا مردم در دایره‌ای بزرگ جمع شدند و ابتدا همه جمعیت سرود پرشور کردی را با هم خواندند. همان سرودی که شیرین و فرزاد وسه یار دیگر در بامداد یکشنبه خونین در آخرین لحظاتی که تبهکاران اسلامی زندگی جوانشان را پرپر می‌کردند همصدا فریاد کرده بودند. اشک بود و اراده‌هایی که در هم گره می‌خوردند...

    سخنرانان و پیام دهندگان به زبانهای آلمانی، کردی، فارسی و آذری مطالبشان را در این گردهم آیی فراموش نشدنی بیان کردند. از لحظات به یاد ماندنی این تجمع بزرگ زمانی بود که در میانه میدان جوانان نمایش زیبای پرچم را هم زمان با نواختن سرود ایران اجرا کردند.پرچم‌های سه رنگ با نشانه‌های مختلف بر دستان جوانان. انگار که نسل آینده می‌گفت این‌ها تنها نشانه‌هایی هستند. اما نشانه برجسته تر مائیم. ما مردمان ایران و ما در کنار هم هستیم! ایران از آن همه ایرانیان است با همه فرهنگ‌ها، خواستها و تعلقاتشان!

    بدون تردید با شنبه ۱۵ ماه مه دوره‌ای دیگر در جنبش آزادیخواهانه ایرانیان خارج کشور آغاز گردید. دوره‌ای که اولین نشانه‌های آن همکاری‌های گسترده تر همه نهادها، کانون‌ها و سازمان‌ها خواهد بود.

    حالا ایرانیان می‌دانند که همه مردمان این سرزمین پاره‌هایی از یک تن بزرگ‌اند و هر روز ممکن است گوشه‌ای از این تن بزرگ آماج تیرهای نابکاران قرار گیرد. اگر گوشه‌ای سکوت کند و در مقابل تبهکاران نایستد و هموطنان خود را تنها بگذارد نتیجه‌ای جز تنها گذاشتن خود بدنبال نخواهد داشت.

    راه رسیدن به آزادی طولانیست و آینده همه ما ایرانیان را به خود می‌خواند.

    تظاهرات بزرگ ایرانیان توسط نهاد‌های زیر فراخوانده شد و احزاب و سازمان‌های ایرانی با اطلاعیه‌هایشان و شرکت نیرو‌هایشان از تظاهرات ایرانیان در روز شنبه در همه جای جهان و از جمله کلن پشتیبانی کردند.

    جمعیت کردهای مقیم کلن
    جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران
    کمیته همبستگی با اعتراضات مردم ایران- آخن
    اتحاد برای ایران ( کلن – بن)
    پشتیبانان دمکراسی و حقوق بشر اسن
    مادران صلح - دورتموند
    ایران آزاد- کانون دفاع از حقوق بشر، آزادی و دمکراسی (بوخوم، دورتموند)
    گروه همبستگی با مادران عزادار ایران- کلن
    کمیته جمعی از ایرانیان نورد راین وستفالن (کلن،اسن،دورتموند،دوسلدورف،بوخوم)
    جمعیت پشتیبانی از مبارزات دموکراتیک مردم ایران کلن
    جوانان و دانشجویان موج سبز کلن
    تلاش – کانون حمایت از مبارزات مردم ایران
    جوانان مستقل
    اتحاد برای ایران (دوسلدورف)
    پشتیبانان جنبش سبز - مونستر
    انجمن پویا – کلن
    چپ دمکرات آذربایجان (هئیت تحریریه سایت آذربایجان)
    جوانان،دانشجویان و فعالان سیاسی مستقل ایرانی ( اویسپا)
    خانه همبستگی مهر
    و با پشتیبانی
    کانون ره آورد آخن
    انجمن زنان کلن

    فیلم کوتاهی از گوشه‌ای از تظاهرات:

  • http://www.youtube.com/watch?v=q6j51EOpf-s&feature=player_embedded

    شایان ذکر است رسانه‌های اینترنتی از یک طرف نقش موثری در سرعت دادن به شکل گیری تجمعات و گرد هم آئی‌ها و وسعت دادن به دامنه آنها دارند و از طرف دیگر با انعکاس خواستها و شعارهای تظاهر کنندگان در سطح بین المللی در بین ایرانیان، جنبش آزادیخواهی ایران را پویاتر و همبسته تر می‌سازند. این مهم اما فقط با تلاش‌های شبانه روزی کارکنان اصلی آنها میسر است.ایرانیان قدر دان زحمات و سهم موثر آنان در موفقیت راهپیمایی‌ها و گردهم آیی‌ها از جمله تظاهرات ۱۵ ماه مه کلن می‌باشند!

    -----------------------------------------------------------------------------

    توافق اتمی؛ کاخ سفید: نگرانیهای جدی همچنان باقی است

    به گزارش خبرگزاری فرانسه، کاخ سفید واشنگتن امروز در واکنش به توافق بر سر مبادله اورانیم غنی شده رژیم تهران در خاک ترکیه اعلام کرد، نگرانیهای جدی در مورد فعالیتهای هسته ای رژیم تهران همچنان باقی است.

    ربرت گیبس، سخنگوی کاخ سفید در این باره گفت، ما در انتظار اعلام نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد توافقنامه امروز هستیم، ولی با توجه به رفتار گذشته رژیم تهران در این زمینه، نگرانیهای جدی ایالات متحده و جامعه جهانی همچنان باقی است.

    وی افزود، توافقنامه امروز با ترکیه و برزیل، هیچ تاثیری در روند تلاشهای ما برای تشدید تحریمهای جدید علیه رژیم تهران ندارد.

    در لندن نیز دولت انگلستان اعلام کرد، تا زمانی که رژیم تهران صلح ‌آمیز بودن فعالیتهای هسته ایش را ثابت نکند، مذاکرات برای اعمال تحریم علیه این رژیم ادامه خواهد داشت.

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    نامه تسلیت مادر بهکیش‌‌ها به خانواده‌های جانباختگان

  • مادر بهکیش: یک دختر با چهار پسر، وای چه شباهتی. آنها مرا یاد دختر و چهار پسرم زهرا، محمود، محمدرضا، محسن و محمدعلی انداختند که در دهه ۶۰ کشته شده بودند. دخترم داستان فرزاد را برایم گفت و برخی نامه هایش را برایم خواند. او معلم بود و قیافه معصومی داشت. او مرا به یاد پسرم محمود انداخت. همو که در روستاهای خراسان درس می داد. شیرین مرا به یاد دختر نازنین ام زهرا انداخت، همو که در جنوب شهر مشهد تدریس می‌کرد.

    هر چه بیشتر بکشند، ممکن است از تعداد معترضین بکاهد ولی بر عزمشان می‌افزاید!

    یک شنبه ساعت پنج بعدازظهر بود. از خواب بیدار شده بودم و دخترم منصوره برایم چای آماده کرده بود و می خواستیم دو تایی ساعتی با هم بنشینیم و گپ بزنیم. تلویزیون راروشن کرد و یکی از کانال های خبری را گرفت. عکس پنج نفر از زندانیان سیاسی را نشان می دادند و پایین عکس ها نوشته هایی رد می شد. "شیرین علم هولی، فرزاد کمانگر، مهدی اسلامیان، فرهاد وکیلی و علی حیدریان اعدام شدند". به همین سادگی! دخترم یک باره به جای خود میخکوب شد و دیگر به حرف های من توجهی نمی کرد. گفتم چه شده است؟ با حالتی آشفته گفت: مامان جان کمی صبر کنید ببینم جریان چیست. او که نوشته های زیر تصاویر را تعقیب می کرد، به کلمه آخر" اعدام شدند" که رسید به ناگاه از جایش بلند شد و دستهایش را بر چهره کشید و فریاد زد " ای داد اعدامشان کردند ". وقتی جریان را برایم گفت، دو دستم را محکم به پایم کوییدم و سرم را بالا گرفتم. دلم می‌خواست فریاد بزنم، فریادی آنقدر بلند که همه مردم دنیا بشنوند.خدایا تا به کی کشتار، تا به کی اعدام؟! و ....

    یک دختر با چهار پسر، وای چه شباهتی. آنها مرا یاد دختر و چهار پسرم زهرا، محمود، محمدرضا، محسن و محمدعلی انداختند که در دهه ۶۰ کشته شده بودند. دخترم داستان فرزاد را برایم گفت و برخی نامه هایش را برایم خواند. او معلم بود و قیافه معصومی داشت. او مرا به یاد پسرم محمود انداخت. همو که در روستاهای خراسان درس می داد. شیرین مرا به یاد دختر نازنین ام زهرا انداخت، همو که در جنوب شهر مشهد تدریس می کرد. من و دخترم منصوره هیچ کدام آنها را نمی شناختیم ولی همه به نظرمان آشنا می آمدند. پرسیدم جرمشان چه بود، دخترم گفت: درست نمی دانم " می گویند برخی در عملیات بمب گذاری مشارکت داشته اند" یکی از آنها معلم بود و نامه های بسیار زیبایی از زندان می نوشت. دیگری دختر کردی است که ظاهراً برای فرار از ازدواج ناخواسته به کردستان عراق فرار کرده و ... دیگری به خاطر کمک مالی دویست هزار تومانی به برادرش که همین اواخر اعدام شده به مرگ محکوم شده است و دیگران به جرم هایی مشابه. داشتم دیوانه می شدم، هر چند خوب می دانستم که جرم تراشیدن و به ناحق کشتن انسان ها در این کشور بلازده چیزی معمول است، مگر فرزندان ما را به چه جرمی کشتند، چند نفرشان آدم کشته بودند؟ چند نفرشان در عملیات تروریستی شرکت کرده بودند؟ چند نفرشان در زندان مسلح شده بودند که حکم زندانی و یا آزادی آنها به اعدام تبدیل شد؟
    مادران و خانواده های جان باختگان شیرین، فرزاد، مهدی، فرهاد، علی و ...

    ما درد شما و سایر مادران و خانواده هایی که در طی این سال ها عزیزانشان را از دست داده اند به خوبی حس می کنیم. ما را در غم خود شریک بدانید. اطمینان داشته باشید که با کشتن انسان ها، بخصوص انسان های در بند و بی دفاع، نمی توانند صدای مردم را خفه کنند و هر چه بیشتر بکشند مردم در راهشان مصمم تر می شوند، ممکن است تعدادشان کم شود ولی بر عزمشان افزوده می شود. مطمئن باشید که ماه پشت ابر پنهان نمی ماند و بایستی روزی پاسخ گو باشند و آن روز دور نیست.

    "خبر کوتاه‌ بود
    اعدام‌ شان‌ کردند!
    خروش‌ دخترک‌ برخاست‌
    لبش‌ لرزید
    دو چشم‌ خسته‌اش‌ از اشک‌ پر شد
    گریه‌ را سر داد
    و من‌ با کوششی‌ پر درد
    اشکم‌ را نهان‌ کردم‌
    چرا اعدامشان‌ کردند؟
    می‌پرسد ز من‌، با چشم‌ اشک‌آلود
    عزیزم‌، دخترم‌
    آنجا شگفت‌انگیز دنیایی‌ست‌
    دروغ‌ و دشمنی‌ فرمانروایی‌ می‌کند آنجا
    طلا، این‌ کیمیای‌ خون‌ انسان‌ها
    خدایی‌ می‌کند آنجا
    شگفت‌انگیز دنیایی‌ست‌
    که‌ همچون‌ قرن‌های‌ دور
    هنوز از ننگ‌ آزار سیاهان‌، دامن‌ آلوده‌ست‌
    در آنجا حق‌ و انسان‌ حرف‌های‌ پوچ‌ و بیهوده‌ست‌
    در آنجا رهزنی‌، آدم‌کشی‌، خون‌ ریزی‌ آزادست‌
    و دست‌ و پای‌ آزادی‌ در زنجیر
    عزیزم‌، دخترم‌
    آنان‌ برای‌ دشمنی‌ با من‌
    برای‌ دشمنی‌ با تو
    برای‌ دشمنی‌ با راستی‌ اعدام‌ شان‌ کردند
    و هنگامی‌ که‌ یاران‌
    با سرود زندگی‌ بر لب‌
    به‌ سوی‌ مرگ‌ می‌رفتند
    امید آشنا می‌زد چو گل‌ در چشمشان‌ لبخند
    به‌ شوق‌ زندگی‌، آواز می‌خواندند
    و تا پایان‌ به‌ راه‌ روشن‌ خود با وفا ماندند
    عزیزم‌
    پاک‌ کن‌ از چهره‌ اشکت‌ را، ز جا برخیز
    تو در من‌ زنده‌ای‌، من‌ در تو
    ما هرگز نمی‌میریم‌
    من‌ و تو با هزارانِ دگر
    این‌ راه‌ را دنبال‌ می‌گیریم‌
    از آن‌ ماست‌ پیروزی‌
    از آن‌ ماست‌ فردا
    با همه‌ شادی‌ و بهروزی‌
    عزیزم‌
    کار دنیا رو به‌ آبادی‌ست‌
    و هر لاله‌ که‌ از خون‌ شهیدان‌ می‌دمد امروز
    نوید روز آزادی‌ست‌." هوشنگ ابتهاج(ه ا سایه)

    به امید روزی که انسان ها برای بیان عقاید خود به بند کشیده نشوند و مجازات اعدام از صحنه روزگار حذف گردد.

    مادر بهکیش (مادری که داغ بنج فرزند و داماد را کشیده است)/ منصوره بهکیش
    ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۹

  • -----------------------------------------------------------------------

    ديپلماتها اقدام رژیم را تاكتيک خريد زمان مى دانند

    اعلام آمادگی رژیم تهران برای مبادله اورانیوم غنی شده اش در خاک ترکیه، واکنش‌ هایی را در جهان برانگیخته است.

    به گزارش خبرگزارى رويتر، ديپلماتهای غربی مى گويند پيشنهاد رژيم تهران براى مبادله سوخت هسته ای، تاكتيكى براى خريدن زمان است.

    اتحاديه اروپا اعلام كرده توافق رژيم تهران براى مبادله سوخت هسته ای به نگرانيها پاسخ نمى دهد.

    ديويد كامرون نخست وزير انگلستان گفته، موضع ما در قبال برنامه هسته ای رژيم تهران تغييرى نكرده و لندن همچنان به پيگيرى تحريمها در شوراى امنيت ادامه مى دهد.

    فرانسه نیز اعلام كرده توافق بدست آمده بر سر مبادله اورانيوم غنی شده با ترکیه و برزیل، مشكل اساسى بين رژيم تهران و غرب را حل نمى كند.

    ديپلماتهاى نزديک به آژانس بين المللى انرژى اتمى در وین نیز اعلام كردند مشكل بر سر توقف برنامه غنى سازى اورانيوم رژيم تهران است نه مبادله اورانیوم غنی شده.

    -----------------------------------------------------------------------

    قاتل شاهپور بختیار از فرانسه اخراج (آزاد) می شود

    به گزارش خبرگزاری فرانسه از پاریس، وزیر کشور فرانسه امروز حکم اخراج علی وکیلی راد، یکی از عوامل ترور دکتر شاپور بختیار از فرانسه را امضا خواهد کرد. بدیین ترتیب دادگاه اجرای احکام پاریس می تواند فردا سه شنبه در مورد آزادی مشروط وکیلی راد تصمیم گیری کند.

    علی وکیلی راد به اتهام مشارکت در ترور دکتر شاپور بختیار در سال 1991 میلادی به حبس ابد محکوم شد. در حکم صادره برای وی تصریح شده که تا هیجده سال حق استفاده از هیچگونه عفو یا کاهش مجازات را ندارد. علی وکیلی راد در پی سپری شدن این مدت خواستار آزادی مشروط شده بود.

    چند ماه پیش در پی دستگیری کلوتیلد ریس، زن جوان فرانسوی در اصفهان و انتقال او به زندان اوین و متهم شدنش به جاسوسی برای دولت فرانسه، مقامات رژیم تهران خواستار مبادله او با علی وکیلی راد شده بودند.

    کلوتیلد ریس روز گذشته آزاد شد و به فرانسه بازگشت و علی وکیلی راد نیز به احتمال قوی فردا پس از تصمیم دادگاه اجرای احکام پاریس، به ایران بازگردانده خواهد شد.

    ----------------------------------------------------------------------

    ترس و وحشت پاسداران از رویدادهای پیش رو

    سایت حکومتی جوان آنلاین وابسته به سپاه پاسداران: جریان فتنه در آخرین تلاش های ساختارشکنانه خود که در مناسبت های اخیر با شکست مواجه شده تمامی ارتباطات، تلاش ها و رایزنی های خود را به میدان آورده تا بتواند فرقه مرده خویش را فعال نماید.
    دریکی از جلسات فتنه گران ضمن بررسی تقویم تدوین شده فتنه، بر روی مناسبت های خرداد ماه تا 18 تیر بحث ویژه ای صورت گرفته و بر ارسال این تقویم و برنامه های اتخاذی در این ایام به رسانه های خارجی جهت انتشار و بزرگنمایی آن تاکید شده است.
    گفتنی است این اقدام سران فتنه در حالی صورت می گیرد که آنان کماکان در توهمات خویش غوطه ور بوده و پیام ملت را در برهه ها و مناسبت های مختلف درک نکرده و کماکان به دنبال دوری از ارزش های مورد تاکید ملت می باشند.


    -----------------------------------------------------------------

    آدمکشی عامدانه، برای ایجاد وحشت

    دادستان، پشت پنجره
    کاری از «گروه تحلیلگران انقلاب سبز»


    دادستان تهران در مصاحبه با نشریه پنجره "فراهم کردن موجبات خوشحالی دشمنان انقلاب اسلامی" را جرمی جدید میداند که به پرونده جرم های موسوی اضافه شده است. هرچند خود وی اذعان میکند که نظام در حال حاضر محاکمه سران جنبش سبز را به مصلحت نمی داند و به این ترتیب اعتراف می‌کند که عدالت در ایران نسبی و تابع مصالح سیاسی است. به همین ترتیب، دفاع دادستان از اعدام های اخیر، دفاعی سیاسی و نه حقوقی است و مرور سخنان و تهدیدات وی وضعیت و آرایش نیروهای سیاسی را به خوبی نشان میدهد.

    انتقادات موسوی در مورد اعدام های اخیر، به روند محاکمه و ابعاد شکلی پرونده آنان ناظر بوده است و از آنجا که محاکمات غیر علنی بوده اند، وی از اظهار نظر در خصوص بیگناه یا مجرم بودن آنان خودداری کرده است. شکی نیست که محاکمه و اعدام این پنج شهروند به لحاظ شکلی و روند دادرسی و اجرای حکم، حتی بر اساس قوانین فعلی، کاملا مخدوش و غیر قانونی بوده است. در چنین شرایطی دادستان تهران بدون این که قادر باشد از تخلفات دستگاه قضایی دفاع کند، به مانور در خصوص محتوای پرونده پرداخته و به دفاع سیاسی از اعدام های اخیر روی آورده است. این امر آشکارا نشان دهنده سیاسی بودن پرونده این شهروندان و قتل برنامه ریزی شده و هدفمند آنان است؛ پروژه‌ای که نشانه‌های شکست آن را میتوان در همین مصاحبه رصد کرد.

    برای تحلیل اعدام های اخیر باید اظهارات موسوی و کروبی در خصوص دعوت سازمان ها و احزاب منتقد به دریافت مجوز و برپایی تظاهرات در سالگرد ۲۲ خرداد را مورد توجه قرار داد. با نزدیک شدن به ماه خرداد، شماری از هواداران و شبکه های اجتماعی حامی جنبش سبز آمادگی خود را برای برگزاری مراسمی در این روز اعلام کردند و رسانه های وابسته به کودتاچیان نیز از خیزش موج دوم "فتنه" خبر دادند. به این ترتیب فضای سیاسی و اجتماعی کشور علائمی مبنی بر بروز یک التهاب و تنش سیاسی قریب الوقوع را از خود نشان داد و حاکمیت را با چالشی جدید رو به رو ساخت.

    این امر برای حکومتهای متزلزل و درگیر بحران مشروعیت به شدت آزار دهنده و فرساینده است. اثر فرسایشی و دلهره آور چنین تحرکاتی در این است که به علت شدت سرکوب و خفقان در عرصه عمومی، شکل گیری و سازماندهی آنها در "بک استریت" عرصه سیاسی صورت میگیرد؛ حوزه ای که در گفتار رسمی همواره انکار شده و به همین دلیل خارج از دسترسی و کنترل حاکمیت قرار دارد، اما جریان اصلی سیاست کشور را شدیدا متاثر و بحرانی میکند. این در حالی است که حاکمیت در اجرای سیاست های اقتصادی و اجتماعی عادی هم ناتوان است و نزدیک به یک سال است که ارتباط خود را با اکثریت شهروندان از دست داده است. سران جنبش سبز در چنین شرایطی، حدود ۵۰ روز قبل از فرا رسیدن سالگرد وقوع جنبش سبز بر تحرکات خود افزوده و تشکل های مدنی و شبکه های اجتماعی را به حضور در صحنه تشویق کردند. اما پیش از آن، این کودتاچیان بودند که سراسیمه خود را در گوشه رینگ قرار دادند.



    یک حکومت در حالت عادی باید قادر باشد بحرانهای سیاسی و اجتماعی را پیش بینی و برای پیشگیری از وقوع آن چاره اندیشی کند. این امر در شرایطی که حکومت با بحران عمیق مشروعیت مواجه است و قادر به برقراری ارتباط با شهروندان نیست، عملا غیر ممکن میشود. در چنین شرایطی کودتاچیان ابتدا با تاسی از تاکتیک های "جنگ نرم" تلاش های خود را بر انحراف اذهان عمومی معطوف کردند: مسائلی همچون زلزله قریب الوقوع، برخورد نظامی با حق انتخاب پوشش شهروندان، افزایش جمعیت، انتقال جمعیت تهران، اعلام زمانهای مختلف برای اجرای طرح حذف یارانه ها و نظایر آن در دستور کار رسانه ها و تریبونهای دولتی و نظامی قرار گرفت و بعضا صحنه های تمسخر آمیزی رخ داد. استیصال کودتاچیان به حدی رسید که حاکمان خود راسا و بدون تحریک و فعالیت جنبش سبز، جهت تخریب باقی مانده وجهه و آبروی خود همت کردند.

    با این تحلیل به نظر میرسد که اعدام پنج شهروند، در آستانه ورود به ماه خرداد، حرکتی مایوسانه در جهت سنجش قوت اپوزیسیون و کنترل فضای سیاسی کشور بوده است: یک آدمکشی عامدانه، با هدفی جنایتکارانه برای ایجاد وحشت و سود جستن از ترس شهروندان، به منظور تحکیم و تثبیت قدرتی خودسر و ویرانگر. رفتاری که در اغلب دیکتاتوری های رو به زوال مشاهده شده است و – همانطور که ایوان کلیما در مشاهدات خود از سقوط دیکتاتوری چکسلواکی نوشته است – نقض روند دادرسی و قواعد اجرای حکم، به دست خود حاکمیت نه تنها به ترس شهروندان منجر نشد، بلکه نقاب از رخ قدرت بر افتاد و این امر فقط مقاومت مردم را سفت تر و سخت تر کرد. اعدام‌های اخیر تنها تکرار نفرت‌انگیز تجربه‌ای با نتایج محتوم بود که با واکنش شدید شهروندان ایرانی و همدردی شهروندان کشورهای همسایه و مجامع بین‌المللی همراه شد.

    این بار علاوه بر شهرهای اروپایی، از سلیمانیه عراق تا جلال آباد افغانستان در محکومیت این آدمکشی تظاهراتی برپا شد و کردهای ایرانی اعتراض غیر خشونت آمیز خود را از طریق اعتصابی یکپارچه و شکوهمند به رخ کودتاچیان کشیدند و در آستانه سالگرد ۲۲ خرداد، بر شدت بحران و استیصال کودتاچیان افزوده شد. در چنین شرایطی بود که موسوی در ۲۲ اردیبهشت از احتمال "بی معنا شدن کل قانون اساسی" سخن گفت و عرصه بر کودتاچیان تنگ تر گردید.

    برای درک شدت استیصال کودتاچیان باید به آن بخش از سخنان دادستان توجه کرد که تلاش میکند جنایات اخیر سپاه و قوه قضائیه را از طریق یادآوری اعدام‌های دهه شصت به حاشیه براند و بحران درون حاکمیت را به بدنه جنبش سبز تزریق کند. تندترین اتهامات بخش های رادیکال اپوزیسیون به صورتی ناشیانه بر زبان دادستان تهران جاری می‌شود تا تلاش‌های تیم سایبری و رسانه‌ای سپاه برای ایجاد انحراف و تفرقه در جنبش سبز «لو» برود. این امر نشان می‌دهد که کودتاچیان رسانه های خرد و شبکه های اجتماعی و مباحث مطرح شده در آنها را به دقت دنبال می‌کنند؛ واقعیتی که در کنار ناکارآمدی ماشین تبلیغات دولتی، انفعال کودتاچیان را آشکار می سازد.

    اما انفعال کودتاچیان، علاوه بر رشد نیروهای اجتماعی و پویایی جنبش سبز، در شکنندگی بلوک قدرت ریشه دارد که اجزای آن سعی میکنند با ایجاد بحرانهای گوناگون سیاسی و بین المللی یکدیگر را مهار کنند. آدم کشی و ترویج ترس و نفرت و خشونت، آن هم در منطقه‌ای محروم و مستعد خشونت یک تاکتیک خونبار و خودویرانگر برای ایجاد بحران است. اکنون در بهار ۸۹ بر خلاف تابستان ۸۸ ، این رهبری- سپاه است که به منظور مهار قوه مجریه دست به آدمکشی و بحران سازی می‌زند تا تمام نیروی حاکمیت حول قدرت شخصی شده ولی فقیه متحد شود و رئیس مجلس با یادآوری جمله‌ای از آیت‌الله خمینی که در خصوص دولت بنی‌صدر گفته شده بود، تلویحا دولت احمدی‌نژاد را به کودتا تهدید کند.

    دادستان خوب می‌داند که در شب اعدام، تلفن‌های زندان اوین را نه قوه مجریه، بلکه سپاه قطع کرد.

    این به معنای تطهیر دولت کودتا نیست، اما باید به این دادستان "زیرک" که در قحط الرجال حاکمیت از پشت پنجره برای موسوی خط و نشان میکشد، گوشزد کرد که فرمان اعدام‌های اخیر – همچون اعدام های سال ۶۷ – از جایی غیر از قوه مجریه صادر و اجرا شده است.

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------

    علت نگرانی قوه قضائیه از بیانیه موسوی درباره اعدام‌ها

    سعید ایرانی

    چرا قوه قضائیه از محکومیت اعدام‌های اخیر توسط موسوی نگران شده است؟

    میر حسین موسوی در هفته گذشته اعدام پنج نفر از زندان سیاسی را محکوم کرد و پروسه رسیدگی به دستگیری، بازداشت، دادگاه، اعلام حکم و اعدام آنها را شبهه برانگیز و غیر شفاف دانست. محکومیت اعدام‌های دسته جمعی در ۳۰ سال گذشته برای نخستین مرتبه بود که توسط یک مقام بلند مرتبه در جمهوری اسلامی صورت می‌گرفت. همچنانکه برای نخستین بار بود که یک مقام دیگر از این رویه به شدت برآشفت و اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و ۶۸ در زمان موسوی را به نقد کشید.

    در سال ۶۷ و درماه‌های آخر جنگ هشت ساله بین ایران و عراق حکومت ایران دست به اقدامی زد که بزرگترین جنایت و خونریزی در تاریخ شیعه محسوب می‌شود. آنها در کمتر از دو ماه بین ۴ هزار نفر (مجاهدین خلق صحبت از ۳۰ هزار نفر می‌کنند. اما تاکنون حدود چهار هزار نفر به اسم شناسایی شده‌اند) از زندانیان سیاسی را اعدام کردند و کشتند. این زندانیان در حال گذراندن ایام زندان خود بر اساس احکامی بودند که دادگاه‌های انقلاب و امنیتی جمهوری اسلامی برای آنها صادر کرده بود. صدها تن از آنها ماه‌ها و هفته‌ها بود که دوران محکومیت خود را به پایان رسانده بودند و باید آزاد می‌شدند. بخش عمده‌ای از آنها از هواداران و اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند و مابقی از وابستگان به گروه‌های چپ. این اعدام‌ها از شش مرداد شروع شد و در ۲۰ شهریور به پایان رسید.

    اعدام این زندانیان اقدامی است که به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود. تنها کسی از مقامات جمهوری اسلامی که حاضر شد در مقابل این رفتار خشونت آمیز مقامات جمهوری اسلامی بایستد، آیت‌الله حسین‌علی منتظری بود. او در آن زمان قائم مقام رهبری جمهوری اسلامی بود و کمتر از یک سال به مرگ آیت‌الله خمینی مانده بود که او نسبت به این رویه اعتراض کرد و اعدام‌ها را افشا کرد. اما او از خیر تمام مناسب و خواسته‌های مادی دنیا گذشت و خطرات مقابله با دست‌های پنهان درون حاکمیت را به جان خرید. منتظری به مدت ۲۰ سال در خانه خود زندانی بود و با بدترین اتهامات و توهین‌ها روبرو شد.

    حالا میر حسین موسوی رهبر جنبش سبز ایران در مسیری گام گذاشته که ۲۱ سال پیش آیت الله منتظری پیموده بود. از همان روزهای شروع جنبش سبز مردم ایران در سال ۸۸، صحبت‌هایی در باره "منتظری شدن" سرنوشت موسوی مطرح بود و اینک به نظر می‌رسد شرایط از نظر رهبران حاکمیت ایران برای این کار فراهم شده است. او اگرچه در یک سال گذشته بسیاری از تابوهای جمهوری اسلامی را به نقد کشیده بود، اما از هفته گذشته و با نقد اعدام پنج زندانی سیاسی که تداعی کننده رفتار جمهوری اسلامی در سال ۶۸ بود، وارد محدوده ممنوعه‌ای شد که تاوان سختی در پی دارد.

    گزارش‌های نسبتا موثق می‌گوید که در سال ۶۸ میر حسین موسوی به عنوان نخست وزیر و سید علی خامنه‌ای به عنوان رئیس جمهور و حتی بسیاری از وزرای کابینه، اطلاعی از آنچه در دهلیزهای زندان‌ها و راهروهای دادگاه‌های انقلاب جمهوری اسلامی می‌گذشت، نداشتند. در جلسه‌ای که رئیس جمهور و نخست وزیر در منزل رئیس جمهور داشتند، آن دو از این اتفاقات و اعدام‌های گسترده آگاه شدند. اعدام‌هایی که به نظر این دو غیر اخلاقی و غیرقابل قبول بوده و می‌بایست برخوردی در برابر آن داشت. آن دو اقدام خاصی در این باره نکردند. هر چند میر حسین موسوی در متن یکی از دو استعفایی که به آیت‌الله خمینی داده بود، به طور تلویحی با این اعدام‌ها مخالفت کرد. اما سید علی خامنه‌ای ترجیح داد که سکوت پیشه کند و این بزرگترین واقعه انسان‌کشی در تاریخ شیعه را ندیده بگیرد.

    چه کسانی در پشت کشتار این زندانیان سیاسی قرار داشتند؟ پاسخ این پرسش را باید در نگرانی و برافروختگی دادستان تهران و قوه قضائیه به دنبال محکوم کردن پروسه صدور حکم و اعدام پنج زندانی سیاسی توسط موسوی، جستجو کرد.

    بر روی دیوار آجری قرمز رنگ ضلع شرقی زندان اوین، جمله‌ای نوشته شده که پس از ۲۴ سال هنوز به وضوح دیده می‌شود: "درود بر لاجوردی، مرگ بر رجوی" این دیوار آجری، این روزها بخشی از دیوار زندان دو- الف سپاه در زندان اوین را تشکیل می‌دهد. برای رسیدن به بخش اداری و در اصلی زندان اوین باید از میان دروازه‌ای گذشت که یک ضلع آن، این دیوار است و یک ضلعش منتهی به ۲۰۹ می‌شود.

    با راه اندازی وزارت اطلاعات در سال ۶۳ نمایندگان چهار نهاد اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی، از نخست وزیری، سپاه، کمیته و دادستانی هسته اولیه آن را تشکیل دادند. از همان ابتدا دادستانی که زیر نظر لاجوردی و موتلفه قرار داشت با این ترکیب و ایجاد وزارت اطلاعات، موافق نبود. آنها تمام تلاش خود را در تضعیف این وزارت اطلاعات نهادند. کمترین همکاری و بیشترین کارشکنی را با این وزاراتخانه داشتند. موتلفه و لاجوردی تمام امکانات خود را در قوه قضائیه و دادستانی متمرکز کردند. آیت الله خمینی و بسیاری از روحانیون آن زمان در بالاترین شکل ممکن به این بازاری‌های تازه به قدرت رسیده اعتماد داشتند. آنها برای سالیان بسیار هزینه‌های زندگی و بیوت آنها را پرداخته بودند. حالا نوبت تلافی روحانیون شده بود. آنها هم خیلی خوب پاسخ حمایت کنندگان مالی خود را داده بودند.

    البته بخشی از نزدیکان آیت‌الله خمینی به رهبری احمد خمینی نیز در این باره نقش بسیار بزرگی داشتند. نقشی که منجر به تکمیل اقدام غیر انسانی موتلفه می‌شد. بازماندگان لاجوردی و همان‌هایی که در آن روزها دست اندرکار آن اقدامات بودند، در تمام این سال‌ها موقعیت خود را در قوه قضائیه تکمیل کردند و از رانت‌های اطلاعاتی – امنیتی برای تقویت بنیان‌های اقتصادی خود استفاده کردند. جعفر نیری، مرتضی اشراقی، مصطفی پورمحمدی، ابراهیم رئیسی، اسماعیل شوشتری، رامندی و علی مبشری از جمله این افراد بودند.

    به نظر می‌رسد اقدام عجولانه دادستان تهران در مواجه با بیانیه هفته گذشته موسوی فرار به جلو است برای ترس از مواجه شدن با اتفاقی که به زودی از پرده برون خواهد افتاد. چند گامی بیشر به این روز نمانده است.

    خیلی‌ها باید در این باره پاسخگو باشند. وقتی تشت رسوایی این اتفاق از پشت بام بیافتد صدایش برای خیلی‌ها گوش خراش خواهد بود.

    دختر آیت‌الله منتظری در نامه‌ای خطاب به میرحسین موسوی که در وبلاگش منتشر شده است، تلویحا از میرحسین موسوی در برابر سخنان دادستان خواسته است، که اعدام‌های سال شصت و هفت را محکوم کند. آیا این اتفاق خواهد افتاد؟



    --------------------------------------------------------------

    درس‌های اعتصاب کردستان برای جنبش سبز

    جواد طالعی

    در ثبت تاریخی مبارزات ضداستبدادی یک سال گذشته مردم ایران، اعتصاب سراسری روز پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت مردم کردستان جای ویژه‌ای خواهد داشت. این اعتصاب، به دو دلیل، با تظاهرات میلیونی مردم تهران در روز ۲۵ خرداد سال ۱۳۸۸ قابل مقایسه است. یکی به دلیل نشان دادن یکپارچگی مردم، و دیگری به علت دست یابی به یک موفقیت قابل ثبت، با هزینه‌ای اندک و قابل تحمل.

    بر پایه گزارش‌های مستند، اعتصاب سراسری مردم کردستان در بخش‌هائی از آذربایجان و کرمانشاهان نیز در عمل همراهی شد، اما به لحاظ عاطفی و روانی، همراهی همه آزاداندیشان و آزادی‌خواهان ایرانی را، در داخل و خارج از کشور، به همراه داشت.

    شریعتمداری چرا عصبی است؟

    فحاشی‌های حسین شریعتمداری در کیهان وزارت اطلاعات، خود بزرگترین دلیل موفقیت بی‌همتای اعتصاب سراسری کردستان است. درست در همان روزی که بازارها و مغازه‌های بیشترین شهرهای کردستان، یکپارچه، در اعتراض به اعدام چهار جوان کرد و یک جوان غیر کرد تعطیل شدند، نماینده ولی فقیه در کیهان، در یادداشتی مثل همیشه پرخاشگر و عصبی فریاد می‌کشد که چرا از ملی مذهبی و مذهبی گرفته تا غیر مذهبی، همه یکپارچه اعدام "پنج تروریست" را، نقض حقوق بشر دانسته و محکوم کرده‌اند.

    اشاره نماینده ولی فقیه به بیانیه‌های همسوئی است که گروه‌های مختلف سیاسی ایران، همراه با مدافعان مستقل حقوق بشر، در محکومیت اعدام‌ها و پشتیبانی از اعتصاب سراسری کردستان صادر کردند.

    بی تردید، عصبیت شریعتمداری، بیشتر ناشی از موفقیت اعتصاب سراسری کردستان است. این اعتصاب، بدون آن که خون از دماغ کسی بریزد، نه تنها یکپارچگی مردم کردستان را، در مقابله با ترور حکومتی به روشنی آفتاب نشان داد، بلکه نخستین بارقه‌های وحدت و همدلی میان همه خلق‌های ساکن ایران زمین را نیز، در دوره فعلی، آشکار ساخت. برای خود من، که نظمی دموکراتیک و فدرالیستی را برای فردای ایران آرزو می‌کنم، دریافت خبر شرکت مغازه داران باکو و بازرگان و ارومیه در اعتصاب، نوید بخش روشنائی و امید بود.

    مقایسه دو تجربه

    جنبش سبز ایران، از طریق مقایسه تجربه‌های یک سال گذشته خود، به ویژه تجربه تلخ ۲۲ بهمن با اعتصاب سراسری کردستان، می‌تواند به راهکارهای بسیار درخشانی برای گام نهادن در راه پیروزی، با پرداخت هزینه‌ای کم و قابل تحمل دست یابد. تجربه کردستان را به ویژه می‌توان به عنوان برابرنهاد تجربه ۲۲ بهمن مورد ارزیابی قرار داد و از این ارزیابی نتیجه‌ای مثبت برای پیشبرد مبارزات مردمی کسب کرد:

    آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به عنوان تنها شخصیت‌هائی که در میان طیف‌های گوناگون جنبش سبز بر سر صلاحیت رهبری آن‌ها، توافق هست، مردم را به شرکت در مراسم ۲۲ بهمن با حمل نمادهای سبز فراخواندند. اما گروهی دیگر از "رهبران خودگزیده"، با طرح پیشنهاد نامتناسب "اسب ترویا"، همه قواعد بازی را به نفع نیروی سرکوب به هم زدند. عاشورا، به همین دلیل، آخرین آزمون حضور خیابانی طرفداران جنبش سبز بود، آن هم با خاطره‌ای تلخ. تلفات و خسارات ین روز آنقدر زیاد بود که نمی‌توان آن را با این دلخوشی که "دست کم حکومت مجبور شد همه نیروهای خود را به خیابان بکشد" توجیه کرد.

    اما اعتصاب سراسری کردستان، همانطور که اشاره رفت، بدون آن که امکان سرکوب مردم را به سرکوبگران بدهد، نیروی تازه‌ای در کالبد خسته آزادی خواهان سراسر ایران دمید که می‌تواند پشتوانه‌ای برای ادامه مقاومت باشد.

    دلیل شکست تجربه ۲۲ بهمن و پیروزی تجربه کردستان، چیزی نیست جز آن که مردم کردستان و رهبران آنان، در کوره مبارزات صد ساله خود، آبدیده شده‌اند و طرفداران جنبش سبز، حتی اگر این جنبش دنباله مبارزات صد سال گذشته ایرانیان باشد، به دلیل گسست نسل‌ها، در عرصه سازماندهی مبارزه، نخستین قدم‌ها را بر می‌دارند.

    درسی برای جنبش سبز

    جنبش سبز، می‌تواند از تجربه اعتصاب سراسری کردستان درس بگیرد. راهکار مبارزه این جنبش، در شرایطی که ماشین سرکوب برای کشتارها و تجاوزهای فاشیستی بیشتر روغن‌کاری شده است، باید افزودن بر پیروزی‌ها و کاستن از هزینه‌ها باشد. اعتصاب، این امکان را به مردم ایران خواهد داد که لای چرخ دنده‌های این ماشین مخوف چوب بگذارند، بدون آن که هزینه سنگینی بپردارند، چنان که برای ۲۲ بهمن پرداختند و هنوز هم دارند می‌پردازند.

    شاید فراخواندن مردم به اعتصاب عمومی در روز ۲۲ خرداد امسال، و دعوت از آن‌ها برای ماندن در خانه و پی‌گرفتن گزارش‌های شبکه‌های خبری درباره کیفیت اعتصاب، بتواند آن نیروئی را که مردم برای ادامه راه نیاز دارند به آنان بدهد.

    بگذارید همانطور که در کردستان اتفاق افتاد، نیروهای انتظامی و نظامی هم مجبور شوند قدرت سکوت مردم را ببینند، بدون آن که کسی بتواند آن‌ها را به جان هم میهنانشان بیاندازد.

    تصمیم با رهبران واقعی و جدی جنبش سبز است که توازن قوا را با دقت بررسی کنند. اما برای من، تصویر بازارها و مغازه‌های بسته، خیابان‌های تهی از جمعیت و ماموران علاف، خوشایندتر است تا تصویر جوانانی که در خون می‌غلتند و پیرانی که زیر دست و پا لگدمال می‌شوند.

    جنبش سبز، مردم را، تنها زمانی می‌تواند به خیابان بکشد که آن‌ها یا مورد تعرض قرار نگیرند و یا اگر گرفتند مجهز و مجاز به دفاع از خود باشند.


    -----------------------------------------------------

    «کردی» در هفت روز!*

    مزدک بامدادان

    از یکشنبه نوزدهم تا یکشنبه بیست و ششم اردیبهشت ماه تنها هفت روز زمان بود. روز یکشنبه کودتاگران فرزندان کردستان را بدار آویختند و روز پنجشنبه کردستان فراخوان آزادیخواهان را پاسخی در خور گفت و از ماکو تا کرمانشاه را در خاموشی فروبرد، تا ایرانیان در چهارگوشه جهان دست بدست هم دهند و به همدردی هممیهنان کُردشان برخیزند. هنوز هفته به پایان نرسیده بود که انبوه ایرانیان آزادیخواه در شهر کلن به خیابان آمدند و در یک راهپیمائی گسترده و باشکوه یاد دلاوران کُرد خود را گرامی داشتند و در هفتمین روز پس از جانباختن قهرمانان آزادی، اینبار ایرانیان برلین بودند که به سیاست جدائی افکنانه کودتاگران یک "نه" بزرگ گفتند. کردستان روز یکشنبه با اندوه از خواب برخاست، روز سه شنبه خشمش را به آتشی که بر فراز کوههای سنندج برافروخته بود سپرد و روز پنجشنبه توان و خِرد خود را به رُخ رژیم کودتا کشید، تا نشان دهد:

    «چنین کنند بزرگان، چو کرد باید کار!»


    آنچه که در هفته گذشته رخ داد، چهره جنبش آزادیخواهی ایرانیان را برای همیشه دگرگون کرد. از یک سو کردستان که در دهه‌های گذشته پیشتاز نبرد با خودکامگی بوده است، در کنار جنبش سبز جای گرفت و از دیگر سو، جنبش سبز نشان داد که در ارج نهادن به آزادی و رزمندگانش همه مرزهای زبانی و قومی و سرزمینی را درنوردیده است و ایرانیان را به نه به کُرد و بلوچ و آذری و ترکمن و فارسی زبان، که تنها و تنها به دوستان و دشمنان آزادی بخش می‌کند. دستآوردهای این یک هفته را نباید دست کم گرفت:

    برای کردستان:
    کردستان که تا کنون خود را همیشه در راه تلاش و رزم برای آزادی تنها می‌دید، بناگاه از پشتیبانی سترگ و گسترده‌ای برخوردار شد که تا کنون در تاریخ یکسدساله ایران همانند نداشته است. از یاد نبریم که همان مُهر همیشگی "تجزیه طلبی" اینبار نیز بر پیشانی سربداران روز یکشنبه فروکوفته شده بود، ولی ایرانیان این سخنان را به پشیزی نگرفتند و بهانه "دفاع از تمامیت ارضی" که سالها دستآویزی برای سرکوب همه خواسته‌های انسانی کُردها، بلوچها، عربها و ترکمنها بود، اینبار کارگر نیفتاد و من بگوش خود از یکی از راهپیمایان شنیدم که: «حتا اگر تجزیه طلب هم باشند، ایرانی و هممیهن ما هستند.» بدینگونه اگر تا به امروز کنشگران کُرد و بویژه رهبران سازمانها و حزبهای کُردی در هر بزنگاهی میبایست نخست وفاداری خود به ایران را نشان می‌دادند و دستان خود را از گناه جدائی خواهی می‌شستند، امروزه دیگر کسی واژه "کُرد" را با جدائی خواه یکی نمی‌داند. بدیگر سخن جامعه ستمزده و سرکوب شده ایران از امروز به خواسته‌های قومی/زبانی کُردها بدون پیشداوری می‌نگرد و در راستای پایبندی به حقوق شهروندی و حقوق بشر دیر یا زود به پشتیبانی از آنها خواهد برخاست. این دستآورد را ولی سازمانها و حزبهای کُردی نمی‌توانند به پای خود بنویسند. این نامه فرزاد کمانگر است که به واژه "کُرد" درونمایه دیگری می‌بخشد:

    «اما امروز که قرار است زندگی را از من بگیرند با عشق به همنوعانم تصمیم گرفته ام اعضای بدنم را به بیمارانی که مرگ من میتواند به آنها زندگی ببخشد هدیه کنم و قلبم را با همه عشق و مهری که در آن است به کودکی هدیه نمایم. فرقی نمیکند که کجا باشد بر ساحل کارون یا دامنه سبلان یا در حاشیه کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از زاگرس به نظاره می‌نشیند...»

    فرزاد با چنین اندیشه‌ای و با رهائی از بندهای نژاد و زبان و خاک، اگرچه به فرهنگ کردی عشق می‌ورزید با سرودی بزبان مادری اش بوسه بر چوبه دار نهاد، مرزهای کردستان را درنوردیده بود و با مرگش راهی گشود تا "کُرد" بتواند در دیگران چنان بنگرد که در برادری و خواهری، و دیگران "کُرد" را چنان ببینند، که دوستی گمگشته را.
    آری! "کُرد" اگر آغوش دیگر ایرانیان را اینچنین بروی خود گشوده می‌بیند، تنها از آنرو که قلب فرزاد ژرفتر از دره‌ها و روانش فرازتر از کوههای سر به آسمان سوده کردستان بود، که اگر فرزاد کمانگر "کُرد" است، پس "کُرد" نام دیگر آزادگی و فراخ سینگی است.

    برای جنبش سبز:
    سالها پیش در نوشتاری آورده بودم: «هر جنبش مدعی آزادیخواهی در کشوری مانند ایران، باید بر سر دو بزنگاه بنیادین چیستی خود را آشکار کند: حقوق زنان و حقوق خلقها» (۱). در پیوند به خواسته‌های زنان جنبش سبز نه تنها سخن بسیار گفته است، که این جنبش را براستی باید فرزند جنبش زنان بشمار آورد. و اکنون با پشتیبانی از جنبش مردم کردستان، جنبش سبز گامی بلند بسوی آماج پیش گفته برداشته است. بدین سان دو گفتمان بنیادین "برابری زن و مرد" و "برابری زبانی/قومی" نیز در کنار گفتمان آزادیخواهی و حقوق شهروندی جای می‌گیرند و جنبش سبز می‌تواند این گفتمان را با بهره گیری از آموخته‌های جنبش مدنی کردستان در درون جنبش آزادیخواهی جابیندازد و در آینده نزدیک راهکارهای خود را برای از میان برداشتن نابرابریهای زبانی و قومی برای همه بخشهای ملت ایران به گوش و چشم مردم ایرانزمین برساند.

    از دیگر سو همین نمونه اعتصاب روز پنجشنبه نشان داد که جنبش پُر نیرو ولی جوان سبز، می‌تواند از آموزه‌های جنبش کهنه کار و سردوگرم چشیده کردستان برای گسترش پهنه نبرد و بکارگیری روشهای نوینتر و کارآمدتر بهره مند شود و بدینگونه راهکار دیگری را جایگزین راهپیمائی در خیابانها کند. گذشته از آن همکاری و همدلی کردستان از آنجایی که "دین" هیچگاه در میان نیروها و گرایشهای کُردی جایی نداشته است، کفه نیروهای گیتیگرا (سکولار) را در ترازوی جنبش سبز سنگینتر می‌کند و همچنین سُنی بودن بیشینه مردم کردستان از توان آن بخش از گرایشهای درون جنبش سبز که شیعه‌های باورمندند و هنوز سری با "ولایت فقیه" دارند، می‌کاهد و باز هم کفه ترازو را بسود نیروهای گیتی‌گرا سنگین می‌کند.

    اگرچه حزبها و سازمانهای کُردی را نمی‌توان "حزب" با اندریافت امروزین آن دانست (برای نمونه کادرسازی و چرخش نیرو که از ویژگیهای بنیادین یک حزب امروزین و دموکرات است، در این حزبها به چشم نمی‌خورد)، ولی کردستان از یک فرهنگ ریشه دار حزبی (در همان برداشت نیم بندش) برخوردار است. پدیده‌ای که در دیگر بخشهای ایران ناشناخته است. جنبش سبز می‌تواند از این آموخته‌ها نیز بهره‌های فراوان ببرد و دست به سازماندهی و سامانبخشی نیروها و گرایشهای درون خود بزند.

    ****

    روز شنبه در راهپیمائی بزرگ و باشکوه شهر کلن، ایرانیان تنها با جانباختگان کُرد همدردی نکردند، آنها گامی نیز فراتر رفتند و نمونه‌ای شکوهمند و زیبا از همبستگی ملی را بنمایش گذاشتند. برگزارکنندگان در کنار زبان آلمانی (که بیشتر شعارها به آن بودند) به زبانهای پارسی و کُردی نیز شعار دادند و سرودها و ترانه‌هایی بزبانهای پارسی، کردی و ترکی آذربایجانی پخش کردند. این نیز گامی بزرگ در راستای ملت شدن ما ایرانیان است، چرا که "ملت" چیزی نیست، جز برآیند کیستیهای تک تک مردمان سازنده آن، و ملت ایران از قومهای گوناگون ساخته شده که بر پایه آئین دیرینه کشورداری در ایران در چندگانگی خود یگانه‌اند. آنچه که در این یک هفته رخ داد، مرا بیاد دو میتخت کهن ایرانی انداخت، که بازگوئی آنها را در اینجا تُهی از هوده نمی‌بینم:

    یک:
    در بخشی از تاریخ ایران که با افسانه درآمیخته است، آمده است که "دیااکو" پادشاه ماد هفت تیره مادی را همپیمان کرد و نخستین دولت ایرانی را بنیان گزارد. میتختها در بزنگاههای تاریخی بیاری مردمان می‌آیند تا سپهر اندیشگی آنان را برای دگرگونیهای نوین و آفرینش میتخت-گونه‌های تازه آماده کنند. دیااکو به گفته هرودوت در نزدیکی همدان می‌زیست، که در آن روزگار بخشی از سرزمین ماد بود، سرزمینی که از رود ارس تا سرچشمه‌های کارون گسترده بود. دیااکو توانست مردمانی را که زیر ستم آسوریان می‌زیستند گردهم آورد و از آنان ملتی یگانه بسازد، اینچنین بود که با به هم پیوستن هفت تیره ایرانی "ملت ایران" برای نخستین بار پا به پهنه هستی نهاد.

    روان دیااکو بار دیگر از سرزمینهای باختری ایران برخاسته است. همبستگی گسترده و ژرف ایرانیان گام بلندی در راستای یکپارچگی ملی ما است. دیااکو با جانباختن آن پنج جوان بیگناه کُرد بار دیگر سر از خواب هزاران ساله برداشت، تا بار دیگر تیره‌های ایرانی را از پارسی زبان و کُرد و بلوچ و ترکمن گرفته تا عرب و آذری و لُر و گیلک و مازنی و ارمنی و یهودی و... همپیمان و همسوگند سازد، تا برای آزادی ایران برخیزند و خود را از یوغ ستم فرمانروایان خودکامه رهایی بخشند، تا ایرانی بار دیگر "آزاده" باشد. این بازگشت دیااکو را در همبستگی سراسری ایرانیان در هفته گذشته بخوبی می‌توان دید.

    دو:
    از زیبا ترین افسانه‌های ایرانی، باید از افسانه آرش کمانگیر نام برد. افراسیاب پس از شکست دادن ایرانیان و برای خوار کردن آنان گفت که بهترین تیرانداز ایران تیری بیفکند و هرکجا که تیر او فروآمد، همانجا مرز ایران باشد. آرش کمانگیر جان خود را در تیری نهاد و با پرواز جادوئی آن تیر، خاک ایران تا جیحون گسترده شد، و آرش جان باخت.

    هفته پیش نیز کمانگری دیگر جان خود را تیرک دار کرد، برای گستردن مرزهای جنبش آزادیخواهی ایرانیان. فرزاد کمانگر و چهار همرزمش جان خود را قربانی گسترش آرمان آزادیخواهی کردند، تا رهائی از آن مردمان گردد و آئین مردمی از جهان رخت برنبندد و فریاد آزادیخواهی ایرانیان جهان را پُر کند.

    «آري، آري، جان خود در تير كرد آرش.
    كار صدها صد هزاران تيغه ي شمشير كرد آرش»

    و در این روز همه آزادیخواهان جهان کُرد و ایرانی شدند، و زنان افغان چهره به آب دیده شستند که: «ما همه فرزاد کمانگریم» (۲)

    ******

    مرگ پنج جوان آزادیخواه اگرچه بسیار دلخراش و سوزناک بود، ولی دریچه‌های نوینی را بروی آزادیخواهان ایرانی گشود. مردم کُردستان با بهره گیری از آموخته‌های خود آموزه بزرگی برای جنبش سبز به ارمغان آوردند و راه نویی را در برابر چشمان آن گشودند. کردستان دید، کردستان خواست، کردستان انجام داد. اکنون بر ما است که بیاموزیم،

    یک هفته زمان داشتیم، کُردی را در یک هفته هم می‌توان آموخت!

    خداوند دروغ، دشمن و خشکسالی را از ایران زمین بدور دارد

    مزدک بامدادان
    mbamdadan.blogspot.com
    m.bamdadan@gmail.com


    تظاهرات ایرانیان در برلین - یکشنبه ۱۶ مه ۲۰۱۰
    ------------
    *. فریدریش انگلس نامه‌ای به کارل مارکس نوشته است، بنام "پارسی در سه هفته"، که در آن داستان پارسی آموختن خود را بازمی گوید. نام این نوشته را از او وام گرفته ام. بنگرید به:
    „Persisch in drei Wochen“, Friedrich Engels Profil, Helmut Hirsch, Peter Hammer Verlag, 1 Auflage 1970, Seite 244

    ۱. بنگرید به تارنمای همستگان، بایگانی سال 2003، «فاشیسم دینی، نژادپرستی کور و کابوس فروپاشی ایران»

    http://www.unity4iran.com/2010/05/blog-post_2849.html

    ------------------------------------------------------------------------------

    نقش حسین طائب در ماجرای ترانه موسوی قطعی است

    حمیدرضا تکاپو

    جــرس: با گذشت نه ماه از انتشار خبر ربایش، تجاوز و قتل ترانه موسوی، در جریان بازداشت های پس از انتخابات ریاست جمهوری و کتمان و صحنه سازی های حکومت برای جعلی نشان دادن تمام این ماجرا، منابع خبری موثق از نقش مستقیم حسین طائب، رئیس وقت بسیج و معاونت اطلاعات فعلی سپاه در این رابطه خبر می دهند.


    ترانه موسوی نام دختر جوانی بود که منابع خبری و شاهدان عینی اعلام کردند در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری و در حاشیه تجمعات هفتم تیر در اطراف مسجد قبای تهران توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر و پس از بازجویی های شدید، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و در نهایت به شهادت رسیده است. منابع خبری خاطرنشان کرده بودند که خانواده این دختر جوان پس از تماسی تلفنی از یک بیمارستان مبنی بر بستری شدن او به علت جراحت در دستگاه تناسلی به بیمارستان مراجعه می‌کنند، ولی دخترشان را در آنجا نیافته و مدتی بعد جسد سوزانده شده او را در منطقه‌ای دیگر می‌یابند.

    همان زمان مهدی کروبی در جریان نامه تاریخی خود به هاشمی رفسنجانی و همچنین نامه هایی که در این زمینه به مراجع مختلف ارسال کرد، اشاره ای واضح به ترانه موسوی کرده بود.


    آنچه از میان اختلافات سپاه و اطلاعات به بیرون درز کرد

    به گزارش منابع خبری جرس، در جریان بالا گرفتن اختلافات اخیر میان سپاه و وزارت اطلاعات که یکی از نتایج فوریِ آن انتقال تمامی افرادِ تحت بازداشت سپاه به وزارت اطلاعات بوده، وزیر اطلاعات با پرونده بسیار محرمانه طائب مسئول فعلی اطلاعات سپاه و فرمانده اسبق بسیج مواجه گشت که برابر این پرونده، "در مقر طائب در خیابان سئول تهران، در جریان بازداشتهای معترضان خیابانی به چند دختر از جمله ترانه موسوی تجاوز شده است."


    تلاش های طائب برای تخریب سبزها

    لازم به ذکر است همان زمان و در زمان افشای اولیه این قضیه، طائب به کمک دستگاههای امنیتیِ نزدیک به خود و عواملی در سپاه، مدعی شد که ترانه موسوی در کاناداست و این اتهام برای بدنام کردن سپاه توسط سبزها ساخته شده است.

    منبع خبری جرس همچنین خاطرنشان کرد شاهدان عینی از میان کسانی که با ترانه موسوی در بازداشتگاه مقر طائب با وی بوده اند، حضور و زاری های وی در جریان بازجویی را به مسئولان ستاد تحقیق ستاد موسوی و کروبی شهادت داده بودند، که نکته جالب توجه این است که "تمام اعضای ستاد تحقیق که شنونده این شهادتها بوده اند، توسط سپاه بازداشت و تحت فشار قرار گرفتند."


    تلاش برای گروکشی

    این منبع خبری تصریح کرد به نظر برخی کارشناسان وزارت اطلاعات، وقوع چند فقره تجاوز در مقر سابق حسین طائب در خیابان سئول تهران حتمی بوده؛ اما نکته قابل توجه تر اینکه طائب پس از اطلاع از پرونده یادشده، به حیدر مصلحی هشدار می دهد که پرونده اخلاقیِ دهه شصت وی در اصفهان، هم اکنون در حفاظت اطلاعات سپاه در دست مطالعه می باشد.

    گفتنی است طائب سالها با نام میثم، در بخش ضد جاسوسی وزارت اطلاعات مشغول به کار بوده است.

    گزارش مذکور همچنین می افزاید در حالی که اختلاف بین این دو نهاد قدرتمند بسیار بالا گرفته و در مواردی کار به جاهای حساس و گروکشی کشیده، این موضوعات احتمالا با پا درمیانی آقای خامنه ای و صدور حکم حکومتی وی خاتمه یابد.

    طائب پاییز سال گذشته بطور ناگهانی از فرماندهی بسیج عزل شد.


    سناریو سازی با کمک سیمای ضرغامی


    بعد از انتشار خبر ترانه موسوی وپس از ارسال نامه افشاگرانه کروبی به هاشمی و ارجاع این نامه توسط هاشمی به شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه، طائب در جریان این پیگیری قرار می گیرد. او که بشدت وحشت کرده ، در صدد چاره جویی بر می آید و با یاری گرفتن از خانواده باجناقش بعنوان بازیگر، تلاش می نماید در جمعی خصوصی و خانوادگی صورت مسئله ای بنام ترانه موسوی را پاک کند.

    این سناریو در برنامه سیمای جمهوری اسلامی عملی می شود که طی برنامه ای، ضمن شایعه دانستن خبر تجاوز و قتل ترانه موسوی، ترانه را زنی چهل ساله، زنده و ساکن کانادا معرفی شد و در این خصوص با اشخاصی که خانواده ترانه موسوی معرفی شدند، مصاحبه گردید. پس از پخش این گزارش انتقاداتی در مورد صحت آن بیان گردید و ادعای صدا و سیما در خصوص تحقیق و هماهنگی با ثبت احوال و نیروی انتظامی و وجود تنها سه شخص به نام «ترانه موسوی» با پیدا شدن افراد دیگری با همین نام به چالش کشیده شد.

    گفتنی است صدا و سیما در آن برنامه ابتدا فردی که به بنا به شهادت منابع موثق از پرسنل نیروی انتظامی بود را، بعنوان کارشناس ثبت احوال معرفی می کند که وی بطور قاطع می گوید که فقط سه ترانه موسوی وجود دارد؛ بجز یکی که دو ساله است، دو نفر دیگر یکی در فرانسه متولد و همانجا زندگی می کند و ترانه موسوی سوم نیز از کشور خارج و دیگر بازنگشته است. بلافاصله گزارشگر، برنامه را با مصاحبه با مادر یکی از ترانه موسوی ها ادامه می دهد و وی می گوید که دخترش در کانادا زندگی می کند و آخرین بار نیز سال گذشته به ایران سفر داشته است .

    کروبی بلافاصله نامه ای به حجت الاسلام شاهمرادی برادر شوهر ترانه همان ترانه موسوی که مقيم کانادا معرفی شده بود، از نقش طائب در پرده پوشی قتل ترانه پرده برداشت و افشا کرد که وی باجناق حسین طائب است و در جهت سناریو سازی گام برداشته است. کروبی خاطرنشان کرده بود " آقای شاهمرادی برادر عزیز من! ما نمی توانیم جنایتی که در حق این مردم شده است را نادیده بگیریم و این خواست پروردگار بوده که این جنایات برملا شود."

    و در نهایت مرتضی الویری عضو «کمیته پیگیری حقوق بازداشت‌شدگان و آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات»، اعلام کرد که ترانه موسوی یکی از جان باختگان است و نیز از صدا و سیما به دلیل انتشار اخبار کذب انتقاد کرد.


    ماجرا چه بود؟

    بنا به گزارش منابع خبری، روز هفتم تیرماه سال گذشته، ترانه موسوی که در تقاطع میرداماد و شریعتی کلاس آرایشگری داشت، ماشین خود را در یکی از خیابان‌های فرعی بین حسینیه ارشاد و میرداماد پارک کرده بود و در تماسی تلفنی با یکی از دوستان خود قرار گذاشته بود. قبل از رفتن به آموزشگاه به مسجد قبا که مراسم هفتم تیر توسط سبزها برگزار شده بود سر بزند و آنجا یکدیگر را ببینند. هنگامی که دوست ترانه به محل قرارشان رسید دید ترانه دستگیر شده و سوار یک ون شد. ترانه موسوی در محل بازداشت موقتش که ساختمانی در نزدیکی پاسداران بود، شماره تلفن خود را به دستگیر شدگان دیگر داده و از آنان می‌خواهد در صورتی که آزاد شدند با خانواده‌اش تماس بگیرند و دستگیری او را به خانواده‌اش اطلاع دهند.

    پس از حدود سه هفته که خانواده‌ ترانه از وی بی‌خبر بودند، فردی ناشناس در تماس تلفنی به مادر ترانه گفت دخترش در بیمارستان امام خمینی کرج بستری است. آنها دلیل بستری بودن وی در بیمارستان را تصادف و خونریزی عنوان کردند. در پی این تماس تلفنی، خانواده ترانه موسوی به آن بیمارستان مراجعه کردند اما نتوانستند او را بیابند. مسئولان بیمارستان گفتند شخصی با این نام در این بیمارستان بستری نیست. اما یکی از کارکنان بیمارستان به آنها گفت لباس شخصی‌ها خانمی با مشخصات ظاهری ترانه را در حالی که بیهوش بود به بیمارستان آوردند و در همان حالت بیهوش او را برگرداندند. بعدها خبر کشف جسد سوزانده شده ترانه در بیابانهای اطراف کرج انتشار یافت .


    آیا راست است؟


    چندی پیش محمد مطهری، از فرزندان آیت الله شهید مطهری در این زمینه نوشته بود: "شربینی که توسط یک «شهروند» آلمانی در یک کشور سکولار کشته شد و در بیش از دویست بخش خبری در کشورمان از او یاد شد بسیار مظلوم بود، اما آیا یک جوان ایرانی که در یک اعتراض آرام خیابانی دستگیر شده و بعد جنازه اش در سانسور کامل خبری ـ آن هم در کشوری که خود را پرچمدار استقرار عدالت در جهان می‌داند ـ از بازداشتگاه بیرون می‌آید صدها بار مظلومتر از شربینی نیست؟... به سبب سیاست خبری موجود، کسی نمی‌داند آیا مثلا آنچه در مورد افراد بی‌کسی مانند «ترانه موسوی» دهان به دهان می‌گردد راست است؟ خانواده وی که ظاهرا در اطراف مسجد قبا دستگیر شده به کجا باید مراجعه کنند؟ متأسفانه سیاست خبری رسانه ملی هر خبری را باورپذیر کرده‌است. آیا رسانه ملی در مورد آنچه بر او گذشته‌است خبر موثقی خواهد داد و در صورت اثبات جرم، مجرمین را معرفی خواهد کرد؟ اگر چنین باشد امیدی به عدم تکرار اینگونه فجایع هست اما به نظر می‌رسد این رسانه، فعلا موظف به رصد کردن ظلم در جهان به جز ایران است آنهم در مورد کشورهایی که با ایران مشکل سیاسی دارند."

    و علی مطهری نماینده مجلس و فرزند دیگر شهید مطهری نظری گفت "بحران بعد از انتخابات به علت مدیریت و رفتار غلط افرادی چون حسن طائب است که به جای عقل و تدبیر بیشتر با باتوم مأنوس است."


    یک شاهد عینی دیگر
    ی

    امسال و در آستانه روز معلم، بهاره مقامی که معلم مدرسه ای در تهران بود و در جریان اعتراضات بعد از انتخابات، دستگیر و در مقر بسیج مورد تجاوز قرار گرفت، شرحی از اتفاقاتی که در زمان دستگیری بر او گذشته بود را نوشت و بر ماجرای ترانه موسوی صحه گذاشت. او نوشته بود "...گویا در زندان خیابان سئول در قرارگاه ثارالله بودیم، این را از روی شرح حال های دیگرانی که آنجا بوده اند می گویم، چون همه ما را وقتی گرفتند چشم بند زدند و با ماشین های ون سیاه رنگی بردند. همین را می دانم که در زیر زمین بودیم. بعد از حدود یک شبانه روز سرگردانی و بی خبری به بندمان آمد. آمد و یکی از ما را که دختری زیبا و مهربان بود، همراه برد..."


    مروری دیگر بر بازداشتگاه مستقر در قرارگاه ثارالله

    سرکوب تظاهرات مسجد قبا (هفتم تیر ماه ۸۸) توسط قرارگاه ثارالله که زیر نظر طائب فعالیت می کرد، صورت گرفت. بنا به گزارش های موثق، دستگیرشدگان آنروز با ون های سیاه رنگی از صحنه منتقل شدند که این ون های سیاه انحصاراً متعلق به قرارگاه ثارالله می باشد. بازداشتی ها از محل دستگیری به مرکز قرارگاه ثارالله در خیابان سئول انتقال داده شدند.

    گزارش های متعدد تاکید داشتند که طائب شخصاً بازجویی برخی از این افراد را بر عهده داشته و بقول خودشان دنبال رهبران و سر خط های تظاهرات بودند تا از طریق آنها شبکه سازماندهی کننده پشت تظاهرات را کشف کنند. در بین بازداشتی ها ترانه موسوی بدلیل تشابه اسمی با میرحسین موسوی مورد توجه طائب قرار گرفته و از نیروهایش می خواهد که وی را برای بازجویی به اطاق خاصی ببرند.

    این گزارش ها خاطرنشان ساخته بودند "محوطه بازداشتگاه از اطاقهای شکنجه و بازجویی جدا بوده و زندانی ها در درب ورودی ساختمان بازجویی به بازجویان تحویل داده می شدند و بجز بازجویان، هیچ یک از زندانبانان و پرسنل بازداشتگاه اجازه ورود به این ساختمان را نداشته و اساساً نمی دانستند که در آنجا چه می گذرد و برای شکنجه از چه تجهیزاتی استفاده می شود." و ترانه موسوی توسط افرادی که در این مجموعه کار می کردند، برای آخرین بار به هنگام تحویل به ساختمان بازجویی دیده شده و بر خلاف سایر زندانیان که بعد از شکنجه و بازجویی دوباره به بازداشتگاه عودت داده می شوند، هرگز به بازداشتگاه بازگردانده نشد. روز بعد نام وی بدستور طائب از لیست بازداشتی ها حذف می گردد.

    هنوز از سرنوشت این ماجرا، همچون پرونده هایی مانندکهریزک، حمله به کوی دانشگاه، مجتمع سبحان و ...، خبری در دست نیست.

    ------------------------------------------------------------------------------

    محافظ ارشد میر حسین موسوی بازداشت شد

    جرس: احمد یزدانفر سر تیم محافظان میر حسین موسوی امشب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

    ----------------------------------------------------------------------------

    ادامه اعتراضات جهانی به اعدامهای اخیر ایران


    جــرس: در ادامه واکنش های اعتراضی به اجرای احکام اعدام پنج زندانی که هفته گذشته بوقوع پیوست، طی روزهای اخیر نیز، گروهی از ایرانیان و همچنین فعالان حقوق بشری در کشورهای ایتالیان، بلژیک، المان و انگلستان دست به تجمعات اعتراضی زدند.


    طی شش روز اخیر ایران و کشورهای مختلف صحنه اعتراضات به اعدامِ ناگهانی فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامی بود که روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه در زندان اوین اعدام شدند.


    ایتالیا
    در اعتراض به اعدام پنج تن از زندانیان تجمع ايرانيان مقيم رم تحت عنوان « نه به اعدام»، روز شنبه بيست و پنجم ارديبهشت ماه (پانزدهم مه ۲۰۱۰ ) در يكي از ميدانهاي مركزي شهر رم ( پياتزا دلا رپوبليكا) و در زير بارش شديد باران برگزار شد.
    در اين تجمع پلاكاردهايي در اعتراض به اعدام‌هاي سياسي كه در آستانه‌ سالگرد انتخابات بيست و دو خرداد صورت گرفته، مشاهده مي شد. همچنين تجمع كنندگان خواستار پيروي مسئولان حكومت جمهوري اسلامي از موازين اساسي حقوق بشر در تمام سطوح اجتماعي و آزادی زندانیان سیاسی در ایران شدند.


    آلمان
    روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت‌ماه خورشیدی، برابر با شانزدهم ماه مای سال ۲۰۱۰ میلادی، به‌دعوت برخی سازمان‏ها و احزاب سیاسی و هم‏چنین کانون‏ها، انجمن‏ها و نهادهای دمکراتیک و حقوق بشری، تظاهراتی در مقابل سفارت ایران در شهر برلین، پایتخت آلمان برگزار شد.

    شعارها و پلاکاردهای تجمع کنندگان، محکومیت اختناق و اعدام در ایران و همچنین آزادی زندانیان سیاسی و توقف اعدام زندانیان سیاسی بود.


    بلژیک
    در بلژیک نیز، تشکلی تحت عنوان «اتحاد برای ایران-بلژیک»، در اعتراض به اعدام های اخیر و در راستای توقف اعدام ها در ایران و مطالبۀ آزادی تمام زندانیان سیاسی، تجمعی اعتراضی را تحت نام "تجمع سکوت" در یکی از خیابان های اصلی و پر رفت و آمد بروکسل در کنار «مجسمه های سکوت» که توسط هنرمندان مکزیکی تهیه شده بود، برگزار کرد.

    تعداد زیادی از ایرانیان مقیم بلژیک در این تجمع شرکت کردند و بخشی از شرکت کنندگان بعنوان اعتراض در مخالفت با ترور، اختناق و سرکوب، دهان های خود را با نوار چسب بسته بودند. و برخی دیگر با گرفتن عکس های پنج زندانی اعدام شده و جمعی دیگر با گرفتن آفیش ها، پوسترها و پلاکارد های مختلف به سرکوب و اعدام در ایران معترض بودند.


    بریتانیا
    در لندن نیز، گروهی از ایرانیان معترض به اعدامهای اخیر و همچنین حامیان جنبش سبز، برای سومین روز پیاپی دست به تجمع زدند و این بار در مقابل سفارت جمهوری اسلامی مراسم خود را برگزار کردند.

    تجمعات قبلی این گروهها در مقابل سازمان عفو بین الملل برگزار نیز برگزار شده بود که خواستار اقدامات جهانی جهت توقف اجرای احکام اعدام در ایران شده بودند.

    در مراسم روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه، تجمع کنندگان خواستار برخورد با آمران و عاملان اجرای حکم اعدام در ایران شدند.


    طی روزهای گذشته، دانمارک، فرانسه، اطریش، سوئد، نروژ، فنلاند و مالزی، صحنه اعتراضات گسترده ای در این زمینه بود.

    ----------------------------------------------------------------------------

    سلامتی: اصلاح‌طلبان پس از انتخابات اتحاد بی‌سابقه‌ای به دست آوردند

    طیف اصولگرایان دچار شکاف شده است

    جــرس: محمد سلامتی دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب، با بیان اینكه طیف اصولگرایان به دلیل مشكلات در شیوه مدیریت خود دچار شكاف شده، خاطرنشان کرد "اصلاح‌طلبان نیز قبل از انتخابات هماهنگی كامل نداشته‌اند، اما پس از انتخابات اتحاد بی‌سابقه‌ای به دست آوردند كه حاكی از قدرت آنهاست ."

    به گزارش سامانه خبری آفتاب نیوز، محمد سلامتی عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در مورد پیشنهاد تشكیل "جریان سوم سیاسی" با حضور معتدلین دو جناح سیاسی عمدۀ کشور، به طیف های گسترده‌ ای از تفكرات موجود در جامعه که وجود آنها غیرقابل اجتناب است اشاره کرد و گفت: "هر جناحی حق دارد كه آراء خود را در جامعه عرضه كرده و متشكل شود و این مردم هستند كه دیدگاه‌های آنها را ارزیابی می‌كنند. "

    وی با تاكید بر اصلاح‌طلبی، اجرای قانون اساسی و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و آزادی قلم، بیان و رعایت حقوق شهروندی را، از مطالبات اصلی اصلاح طلبان کشور ذکر کرد.

    عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تاكید كرد: هر طیفی كه بخواهد در عرصه سیاسی حضور یابد، ناگزیر است روی قانون اساسی و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی تاكید كند.

    بر اساس این گزارش، دبیرکل مجاهدین انقلاب با بیان اینكه دو طرز تفكر نیرومند اصلاح طلبی و اصولگرایی اكنون در عرصه سیاسی وجود دارد، خاطر نشان كرد: طیف اصولگرا به دلیل مشكلات جدی در شیوه مدیریت خود، دچار شكاف شده و به چند گروه تقسیم شده است كه عده‌ای از آنها طرفدار دولت بوده و عده‌ای هم موضعی ندارند؛ اصلاح‌طلبان نیز قبل از انتخابات هماهنگی كامل نداشته‌اند. ولی تضاد زیادی هم نداشته‌اند اما پس از انتخابات اتحاد بی‌سابقه‌ای به دست آوردند كه حاكی از قدرت آنهاست و نیز طیف گسترده‌ای از عناصر روشنفكر و بخش‌های مختلف جامعه در آن قرار گرفته‌اند.

    این فعال سیاسی در ادامه خاطرنشان کرد: علاوه بر دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا، طیف‌هایی وجود دارند كه جدا از آنها هستند و تلاش می‌كنند وارد عرصه رقابت‌ها شوند و با توجه به اوضاع موجود، طبیعی است كه گروه سومی قد علم كند كه عمده آنها از طیف اصولگرایان باشند و ممكن است با اصلاح‌طلبان هم مرز‌بندی كنند. البته ممكن است معدودی از اصلاح‌طلبان با این جریان ائتلاف كنند.

    طی ماههای اخیر فشارهای زیادی بر مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، دو سازمان بزرگ اصلاح طلب وارد آمده است.

    هم اکنون تعدادی از اعضای آن دو سازمان اصلاح طلب در زندان و بازداشت به سر می برند.

    ----------------------------------------------------------------------

    متن توافق نامه ۱۰ ماده ای ایران، ترکیه و برزیل بر سر مبادله اورانیوم

    جــرس: صبح امروز رسانه های خبری گزارشی مخابره کردند مبنی بر اینکه در جریان مذاکرات سه جانبه ایران، برزیل و ترکیه در تهران که در حاشیه اجلاس گروه ۱۵ در تهران برگزار می شد، دولت ایران با مبادله بخش عمده اورانیوم غنی شده با سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران موافقت کرده است.

    به گزارش رسانه های خبری ایران، نتیجه صبحانه کاری روز دوشنبه، ۲۷ اردیبهشت (17 مه)، که لولا داسیلوا و محمود احمدی نژاد، و هچنین رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، مذاکرات سه جانبه ای را "در خصوص مبادله سوخت هسته ای" در محل اجلاس سران در تهران آغاز کرده بودند، این شد که "ترکیه محل مبادله سوخت هسته ای ایران باشد."

    به گزارش این خبرگزاری ها، در نشست خبری مشترک وزیران خارجه ایران، برزیل و ترکیه نیز، هر سه کشور حق ایران و سایر کشورهای امضا کننده پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای در برخورداری از فن آوری چرخه سوخت اتمی را قبول کرده و وزیر خارجه ترکیه تاکید کرد که "اورانیوم ارسالی از ایران تا زمان مبادله، به منزله امانت مردم ایران در خاک ترکیه خواهد بود."

    به گزارش ایرنا، رامین مهمانپرست سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران نیز خاطرنشان کرد که "ظرف یک هفته، نامه مبادله سوخت به آژانس بین المللی انرژی اتمی نوشته می شود."

    به گفته سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، اگر گروه وین (آمریکا، روسیه و فرانسه + آژانس) اعلام آمادگی کنند و موافقتنامه تبادل سوخت بین ایران و گروه وین امضا شود، ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم سه و نیم درصد ایران، در ترکیه تحت نظر ایران و آژانس قرار می گیرد تا با ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم بیست درصد گروه وین مبادله شود.

    در این نشست که محمود احمدی نژاد، سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و منوچهر متکی وزیر خارجه، نمایندگان مذاکره کننده جمهوری اسلامی بودند، توافقنامه ای با مفاد زیر بین ایران و برزیل و ترکیه امضا شد:

    ۱ - ما بر معاهده عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای، مواد مرتبط و حقوق تمامی اعضای ان پی تی از جمله جمهوری اسلامی در پیشرفت، تحقیق و همچنین چرخه سوخت را مورد تاکید قرار می‌دهیم.

    ۲- اعتقاد راسخ خود در این مسئله را عنوان می‌کنیم که در فضای مثبت سازنده و غیر تقابلی دوری از همکاری و تعاملات آغاز شود.

    ۳- ‌معتقدیم تبادل سوخت هسته‌ای برای شروع همکاری در عرصه‌های مختلف خصوصا همکاری صلح‌آمیز تحقق می‌یابد.

    ۴ - تبادل سوخت هسته‌ای حرکتی سازنده، رو به جلو و نقطه‌‌ شروعی برای همکاری بین ملت‌ها است؛ چنین حرکتی باید به همکاری مثبت و صلح‌آمیز هسته‌ای منجر شود و از هر‌گونه تقابل از جمله بیانات و رفتار تهدید‌آمیز که به حقوق جمهوری اسلامی لطمه می‌زند، اجتناب گردد و همکاری هسته‌ای جایگزین آن شود.

    ۵- در راستای اجرای مواد فوق، ایران با به امانت گذاشتن 1200 کیلو‌گرم اورانیوم کمتر غنی شده در خاک ترکیه موافقت می‌کند و این مواد در مالکیت ایران در ترکیه خواهد بود و ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی امکان نظارت در آن را دارند.

    ۶- ایران موافقت خود را در مورد مواد فوق به آژانس انرژی اتمی ظرف 7 روز اعلام می‌کند و متناسب با درخواست گروه وین متشکل از فرانسه، روسیه و آمریکا و آژانس جزئیات بیشتر تبادل سوخت از طریق توافقنامه قطعی و ترتیبات مربوط به توافقات ایران و گروه وین که در آن گروه وین نیز خود را متعهد به تحویل 120 کیلوگرم سوخت مورد نیاز رآکتور تهران می‌داند، شرح داده می‌شود.

    ۷- از زمانی که گروه وین توافق خود را اعلام کرد، طرفین خود را ملتزم به اجرای مفاقد ماده 6 اعلام می‌کند و ایران نیز موافقت خود را با ارسال 1200 کیلوگرم 'leu ' ظرف یک سال اعلام کرده و گروه وین نیز متعهد می‌شود 120 کیلوگرم را به ایران تحویل دهد.

    ۸ - در صورتی که مفاد این موافقتامه مورد توجه قرار نگیرد، حسب درخواست ایران، ترکیه 'leu ' را به ایران برگشت می‌دهد.

    ۹- ترکیه و برزیل برای شروع گفت و گوی گروه 1+5 در هر مکان از جمله ترکیه و برزیل حول نگرانی‌های مشترک استقبال می‌کند.

    ۱۰- ترکیه و برزیل از رویکرد سازنده ایران در پیگیری حقوق و پایبندی به معاهده ان‌ پی تی قدردانی کرده و ایران نیز از اقدامات کشورهای دوست در این راستا و حمایت آنها تشکر می‌کند.

    لازم به ذکر است این توافق به منزله توافق ایران با خروج بخش عمده ذخیره اورانیوم غنی شده از کشور است که طی این سالها و بویژه طی ماههای اخیر، بر سر آن منازعه ای گسترده بین ایران و غرب بوجود آمده بود.


    ----------------------------------------------------------------

    حکم اخراج برای 4 فعال دانشجویی دانشگاه علم و صنعت

    جرس: احکام کمیته مرکزی وزارت علوم، برای چهار نفر از فعالان دانشجویی دانشگاه علم و صنعت، با گذشت 9 ماه از ارجاع پرونده‌شان به این کمیته صادر شد.

    به گزارش جرس، بر اساس این احکام پويا شريفي مدیر مسئول نشریه دانشجویی "جمهوری" از دانشگاه اخراج شد و همچنین برای پنج سال از تحصیل در تمامی دانشگاه های كشور محروم شد. با صدور این حکم، او از ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه امیرکبیر بازماند.

    همچنین حميد رضا صحرايي، علی اسداللهی و سجاد درویش 4 ترم محرومیت از تحصيل با احتساب در سنوات دریافت کردند که با توجه به اتمام سنوات تحصیلی، صدور این حکم منجر به اخراج آنها از دانشگاه می شود.

    صحرايي دانشجوی رشته مهندسی مکانیک، دبير سابق شورای صنفي و مدير مسئول هفته نامه توقيف شده "پويش"، اسداللهي، دانشجوی رشته مهندسی راه آهن، دبير سابق كانون شعر دانشگاه و فعال مطبوعاتی و سجاد درويش، دانشجوی رشته مهندسی صنایع، مدير مسئول نشریه توقيف شده "تريا" و از فعالان دانشجویی دانشگاه علم و صنعت بودند.

    پيشتر كميته انضباطي دانشگاه علم و صنعت، در شهريور ماه سال گذشته (1389) با صدور اشد احكام انضباطي براي اين فعالان دانشجويي پرونده آنها را جهت تشديد مجازات به وزارت علوم ارجاع داده بود و از آن تاريخ اين دانشجويان به دانشگاه و خوابگاه ممنوع الورود شده اند.

    در روند رسيدگي به اين پرونده ها موراد غير قانوني فراوانی به چشم مي خورد. از جمله صدور حکم براي دانشجوی فارغ التّحصيل (آقای پویا شریفی)، عدم اجازۀ دفاع حضوری و حتّي در يکي از موارد عدم دعوت از دانشجو براي تفهيم اتهام و تأخير غير قانوني در صدور احکام که طبق آئين نامه حدّاکثر ظرف مدت يک ماه است.

    اتّهام اين دانشجويان اقدام عليه امنيّت ملّي و تشويش اذهان عمومي و بر هم زدن نظم عمومي، تحريك و رهبری دانشجويان در تجمعات قبل و بعد از انتخابات از جمله اخراج عوامل برنامه منطقه آزاد صدا و سيما از دانشگاه، تظاهرات عليه هتاکي کوچک زاده نماينده مجلس، اعتراض در قبال حضور داوودی معاون احمدی نژاد، برگزاری ميتينگ های انتخاباتی، تجمعات مربوط به اعتراض به نتايج انتخابات و همچنين برگزاری مراسم سوگواری برای كيانوش آسا از جان باختگان حوادث بعد از انتخابات، ذكر شده است.

    ------------------------------------------------------------------------

    تلاش های مجدد حامیان دولت برای بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی

    جــرس: منابع آگاه خبری از فعالیت مجدد برخی محافل امنیتی برای بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی پیش از فرارسیدن مراسم سالگرد ۲۲ خرداد ماه، گزارش دادند.

    به گزارش منابع خبریِ جرس، نامه ۱۷۵ امضاییِ روز گذشتۀ جمعی از نمایندگان حامیِ دولت در مجلس که خطاب به مسئولان ارشد قوه قضاییه نوشته شده نیز، در همین راستا و در واکنش به انتشار بیانیه‌ میرحسین موسوی در اعتراض به اجرایِ ناگهانیِ حکم اعدام پنج تن از شهروندان، و سخنان اخیر وی و همچنین مواضع مهدی کروبی پیرامون اعدامها می باشد.

    میرحسین موسوی و مهدی کروبی، ضمن محکوم کردن اعدام های پنج زندانی سیاسی و روند اجرای احکامِ ناعادلانه قضایی، خواستار توقف این مسئله شده بودند. موسوی خاطرنشان کرده بود "وقتی قوه قضائیه از طرفداری مظلومان به سمت طرفداری از صاحبان قدرت ومکنت بلغزد مشکل است که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت."


    کروبی نيز با زير سوال بردن اعدام ها گفته بود: "اعدام اين افراد در شرايطى صورت گرفته است كه هيچكس از چند و چون پرونده آنها با خبر نيست و جرم آنها به دليل علنى نبودن دادگاه و عدم رعايت آيين دادرسى و قانون، براى هيچكس محرز نشده است."

    در واکنش به این مسئله و بعد از فراهم نمودن زمینه آن توسط بازوهای رسانه ایِ محافل امینتی، ۱۷۵ نفر از نمایندگان مجلس در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه خواستار "محاکمه سریعتر سران فتنه و تا قبل از سالگرد فتنه‌انگیزی آنها شدند."

    در اسفندماه گذشته نيز ۲۱۲ نماينده مجلس شورای اسلامی، همراه با گروه‌ها و شخصيت‌هاى حامی دولت و رهبر جمهورى اسلامى، درخواست مشابهى را مطرح كرده بودند.

    عباس جعفرى دولت آبادى، دادستان عمومى و انقلاب تهران، هفته گذشته در گفت‌وگو با نشريه اصولگرای «پنجره»، با اشاره به بیانیه ميرحسين موسوى گفته بود "بسيارى از مواضعى كه وى و كانديداى شكست‌خورده ديگر انتخابات اخير گرفته‌‌اند، جرم است؛ اما چون نظام اسلامى براى تعقيب آنها بر اساس مصالحى عمل مى‌‌كند، آن را موكول به زمان مناسب كرده‌‌ايم."

    منبع خبری جرس خاطرنشان کرد بازداشت محسن آرمین، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب نیز، گامی جدید برای شکل‌گیری موج تازه‌ بازداشت‌ها و نیز اقدامی آزمایشی برای بازداشت احتمالی موسوی و کروبی ارزیابی می شود.

    ----------------------------------------------------------------

    گردهمایی ایرانیان مقیم رم در اعتراض به اعدام های اخیر

    جرس: ايرانيان مقيم رم، در اعتراض به اعدام های اخیر صورت گرفته در تهران، با شرکت در برنامه ای با عنوان « نه به اعدام» اعتراض خود را نسبت به این اعدام ها بیان کردند.


    به گزارش خبرنگار جرس این تجمع که دريكي از ميدانهاي مركزي شهر رم ( پياتزا دلا رپوبليكا ) و در زیر بارش شدید باران باران برگزار شد مورد توجه شهروندان ایتالیا واقع شد.

    در اين تجمع که عصر روز شنبه برگزار شد، همچنین پلاكاردهايي در اعتراض به اعدام‌هاي سياسي كه در آستانه‌ سالگرد انتخابات متقلبانه و جنجالي بيست و دو خرداد صورت گرفته ، مشاهده مي شد.


    همچنين تجمع كنندگان خواستار پيروي مسوولان حكومت جمهوري اسلامي از موازين اساسي حقوق بشردر تمام سطوح اجتماعی شدند.

    -------------------------------------------------------------------------

    کروبی: قطار جمهوری اسلامی از مسیر اصلی منحرف شده است

    عده ای برای بقای در قدرت درصدد حذف جمهوریت و مردم هستند

    جرس:به گفته کروبی "نظام مبتنی بر آرای مردمی ما چنان است که مردم با آرای خویش، نمایندگانی را انتخاب می کنند تا از طریق مجلس خبرگان، بر عملکرد رهبری نظارت کنند، نمایندگانی را انتخاب می کنند تا از طریق مجلس، ضمن تدوین قوانین کشور، بر حسن عملکرد دولت منتخب خود نیز نظارت دائمی داشته باشند و به همین ترتیب در انتخاب مستقیم و غیر مستقیم و نظارت بر عملکرد سایر مسوولین نظام در رده های مختلف نقش بی چون و چرای خود را ایفاء می نمایند و اینچنین است که کالبد جمهوری اسلامی با دمیده شدن روح مردم خویش (نقش آرای ملت) جان گرفته و معنا می یابد. ولیکن بدلیل آنکه عده ای جهت بقاء خویش در قدرت اجرایی کشور در جهت حذف جمهوریت و نقش ملت هستند، متاسفانه ما و شما اکنون شاهد انحراف قطار جمهوری اسلامی از مسیر اصلی خود هستیم."

    این اظهارات در ملاقات با جمعی از اقشار مختلف جامعه از جمله فرهنگیان، پزشکان و پرستاران و خانواده های شهدا با دبیرکل حزب اعتماد ملی بیان شد.

    به گزارش سحام نیوز ، در ابتدای این دیدار افرادی به نمایندگانی از قشر و صنف اجتماعی خویش، ضمن انتقاد و ابراز نگرانی از وضعیت کنونی کشور، سوالاتی را مطرح نمودند.

    حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی ضمن خوش آمد گویی، فرارسیدن سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را به عموم مسلمانان جهان علی الخصوص شیعیان و ایرانیان عزیز تسلیت گفته و سپس ضمن ایراد صحبتهایی کوتاه، به پاسخ گویی سوالات میهمانان پرداختند.

    دلیل ایثارگری های اوایل انقلاب حفظ اسلامیت و جمهوریت بود

    دبیرکل حزب اعتماد ملی گفت: ۳۱ سال پیش حرکتی با رهبری حضرت امام (ره) صورت گرفت که در نهایت منجر به انقلاب عظیم و بی سابقه ای گردید. این حرکت سیاسی و انقلاب عظیم، فراز و نشیب های بسیاری داشت و البته سرافرازی آن متعلق به مردم بوده و هست، چرا که مردم عزیز قبل و بعد از پیروزی انقلاب ضمن همراهی همه جانبه در عرصه های مختلف انقلاب، سختی ها و ناملایمات زیادی را متحمل شدند. هشت سال دفاع مقدس در برابر دیکتاتوری صدام که با حمایت های ابرقدرتها می تازید، دست و پنجه نرم کردن با تحریم های مختلف، ترورهای وسیع و گسترده از جمله انفجار دفتر نخست وزیری و موارد بسیاری که مردم بزرگوار ایران با شجاعت و جانفشانی در مقابل آنها ایستادگی کردند و سرافرازی را برای خود به ارمغان آوردند. و دلیل تمام این ایثارگری ها و جانفشانی ها، همانا عشق به اسلام و میهن و کشور بود که در دو کلمه بامسمای اسلامیت و جمهوریت توسط خود مردم متبلور شده است .

    کالبد نظام جمهوری اسلامی با آرای ملت معنا می یابد

    قطار جمهوری اسلامی از مسیر اصلی خود منحرف شد

    مهدی کروبی حق انتخاب و تعیین مسئولین در نظام جمهوری اسلامی، چه مستقیم و چه غیر مستقیم را از آن مردم دانست و افزود: جایگاه مردم در این نظام چنان است که امام فرموده است : “میزان رای ملت است” ، “مردم ولی نعمتند” .

    وی در ادامه گفت: نظام مبتنی بر آرای مردمی ما چنان است که مردم با آرای خویش، نمایندگانی را انتخاب می کنند تا از طریق مجلس خبرگان، بر عملکرد رهبری نظارت کنند، نمایندگانی را انتخاب می کنند تا از طریق مجلس، ضمن تدوین قوانین کشور، بر حسن عملکرد دولت منتخبی خود نیز نظارت دائمی داشته باشند و به همین ترتیب در انتخاب مستقیم و غیر مستقیم و نظارت بر عملکرد سایر مسوولین نظام در رده های مختلف نقش بی چون و چرای خود را ایفاء می نمایند و اینچنین است که کالبد جمهوری اسلامی با دمیده شدن روح مردم خویش (نقش آرای ملت) جان گرفته و معنا می یابد. ولیکن بدلیل آنکه عده ای جهت بقاء خویش در قدرت اجرایی کشور در جهت حذف جمهوریت و نقش ملت هستند، متاسفانه ما و شما اکنون شاهد انحراف قطار جمهوری اسلامی از مسیر اصلی خود هستیم.

    اسلام را به سمت خرافات سوق دادند

    کار نظام به جایی رسیده که افراد غیر مسئول حکم محارب صادر می کنند

    رئیس مجالس سوم و ششم گفت: متاسفانه از طرفی نیز شاهد سوق دادن دین پاک خاندان پیامبر به سمت خرافات هستیم.ریا و تزویر کم بود که خرافه پرستی و خرافه گویی نیز بدان افزوده شد. بی شک ما در دین خود مقوله ی محارب را داریم همانطوریکه در سایر حکومت ها و کشورها این موضوع (به عناوین دیگری) وجود دارد. کسی که علیه نظام و در جهت ساقط نمودن آن اقدام کند، محارب خوانده می شود. ولی متاسفانه کار نظام ما به جایی رسیده که افرادی غیرمسوول بی مهابا از دنیا و آخرت خویش، حکم محارب صادر می کنند. اخیرا” نیز شاهدیم که در اقدامی عجیب و غیرمسوولانه، عضو شورای نگهبان (آقای الهام) مهندس موسوی و همسرش را محارب خطاب می کند.

    مهدی کروبی در ادامه مطلب افزود: به یاد دارم، در سال ۷۶ راجع به قضایای انتخابات با رهبری صحبت می کردیم. بنده آقای موسوی را جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد دادم، شخصی که در آنجا حضور داشت و من از گفتن اسم وی خودداری می کنم، گفت “اگر آقای موسوی بیاید او را رد صلاحیت می کنیم” همینجا بود که رهبر انقلاب با تعجب گفتند “این چه حرفی است، ایشان نخست وزیر امام بودند” . حال به کجا رسیده ایم که حکم محارب می دهند.

    وقتی صبح روز انتخابات نتیجه آن معلوم باشد قطعا ناشی از اعتقاد و احترام به آرای ملت نیست

    کروبی سپس افزود: خودشان نیز می دانند که ما برانداز نیستیم و البته این راه (خط امام و اصلاحات) را تازه انتخاب نکردیم. بدرستی من و شما متوجه هستیم که جمهوریت به معنای واقعی در نظام اجرا نمی شود. اینکه صبح روز انتخابات نتیجه آن معلوم باشد و به یکدیگر تبریک گویند قطعا” ناشی از اعتقاد و احترام به آرای ملت نیست.

    نظام باید به مسیر اصلی خود برگردد

    وی گفت: ما می گوئیم که نظام باید به مسیر اصلی خود (اسلامیت توام با جمهوریت) بازگردد. انتخابات سالم و آزاد برگزار شود، مطبوعات مستقل شکل گرفته و آزادی بیان داشته باشند، احزاب و تشکلها حق فعالیت داشته باشند، اصناف و اقشار مختلف مردم به رسمیت شناخته شده و حرمت آنان رعایت گردد و به قانون اساسی به درستی عمل شود. البته هر قانونی هم عیب و نقضی دارد جز کتاب خدا، قرآن کریم. قانون اساسی نیز وحی منزل نیست، اشکالاتی هم دارد. قانون اساسی می بایست در صورت نیاز و متناسب با مقتضیات زمانی در جهت بهره مندی عمومی و منافع ملی تغییر نماید، بازنگری قانون اساسی پس از گذشت ۱۰ سال از پیروزی انقلاب در زمان حضرت امام (ره) مصداق بر این ادعاست.

    پیگیری اوضاع زندانیان و خانواده آسیب دیدگان را از وظایف خود می دانم

    شیخ اصلاحات در پاسخ به یکی از سوالات حاضرین راجع به وضعیت آسیب دیدگان پس از انتخابات گفت: من صمیمانه از شما تشکر می کنم که به دیدن خانواده ها رفته و از آنها دلجویی می کنید. من نیز به نوبه خویش هر کاری که در توانم باشد انجام داده و می دهم و پیگیری اوضاع زندانیان و خانواده آسیب دیدگان را از وظایف خود می دانم.

    مهدی کروبی ادامه داد: به منظور رسیدگی و دلجویی از خانواده های آسیب دیده گان در همان اوایل بعد از حوادث انتخابات با مهندس موسوی نشستی برای تشکیل کمیته پیگیری داشتیم که ایشان فرزند شهید بهشتی و آقای روح اله مقدم عضو مجمع روحانیون مبارز و از طرف بنده هم آقای الویری و دکتر امینی مشخص گردیده و بدین منظور کمیته ای تشکیل گردید که متاسفانه از جمع چهار نفره این کمیته، سه نفر آنها را بازداشت کردند. پس از آن بنده در حد توان خود وارد صحنه شده و با خانواده آسیب دیدگان و زندانیان وقایع اخیر دیدار می کنم و از نمایندگان خود در شهرستان ها هم خواستم تا به دیدار خانواده های آسیب دیده در شهرستان ها بروند و جویای احوالات آنان بشوند.

    برخی برای بقاء خود مترصد فرصت اند تا خشونت بیشتری را در جامعه رواج دهند

    در ادامه یکی از میهمانان این سوال را مطرح کرد که احکام قضایی سنگینی صادر می کنند، شبکه های اجتماعی نیز روز به روز با محدودیتهای جدیدی مواجه می شوند، مطبوعات مستقل و منتقد توقیف شده و همه افراد هم به اینترنت دسترسی ندارند، با این اوصاف شما برای اطلاع رسانی بیشتر و آگاه سازی مردم چه برنامه ای دارید؟

    دبیرکل حزب اعتماد ملی در این زمینه گفت: متاسفانه شرایطی را که ذکر کردید، وجود دارد. فشار نیز زیاد است. بنده و خانواده ام نیز همچون مردم تحت فشار زیادی هستیم و مسائلی را که بر خانواده من نیز چون مردم گذشت را می دانید. برای تضعیف روحیه حتی از شایعه ای که من دچار بیماری صعب العلاجی شدم نیز استفاده کردند ولی نتیجه ای در بر نداشته است. این فشارها عمق قضیه را بیشتر می کند. ولیکن ملت آگاه هستند و هوشیارانه در قبال این جریان مشکوک ایستاده اند. برخی جهت بقاء خود مترصد فرصتند تا خشونت بیشتری را در جامعه رواج دهند لذا باید دقت بیشتری نمود، چرا که ما هم عضو این انقلاب و حکومت هستیم. در چنین شرایطی که ابزار اطلاع رسانی را از ما گرفته اند، احزاب را به تعطیلی کشانده و روزنامه ها را توقیف کرده اند، باید ضمن استفاده از فضای مجازی با اطلاع رسانی چهره به چهره آگاهی بخشی عمومی را افزایش داد.

    ----------------------------------------------------------------------------------

    اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي موضع‌گيري اخير موسوي را محکوم کردند

    جرس: اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي در جلسه‌ بعدازظهر يك‌شنبه خود موضع‌گيري اخير ميرحسين موسوي را به شدت محكوم كردند.

    به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين موضع‌گيري آمده است:

    « موسوي در بيانيه خود اعلام كرده است "پنج نفر را با حواشي ترديدبرانگيز به چوبه‌هاي دار مي‌سپارند، آيا اين است عدل علوي است كه دنبالش بوديم؟"

    واقعا عجيب و جاي تاسف بسيار است كه چگونه فردي كه زماني در سطح ملي مسووليت داشته است آن‌قدر تنزل مي‌كند كه شهادت ده‌ها انسان بي‌گناه را در حسينيه شيراز و روستاها و شهرهاي مناطق شمال غربي كشور نمي‌بينند. گريه مادران، پدران و فرزندان پدر از دست داده را نمي‌شنود و نمي‌بيند و احساس نمي‌كند كه امروز براي تروريست‌ها و جنايتكاران اشك مي‌ريزد. اين موضع‌گيري حمايت صريح از تروريست‌ها و جنايتكاران است و اميدواريم موسوي از اين كژراهه بازگردد و از ملت بزرگ ايران عذرخواهي كند و از پيشگاه الهي توبه نمايد.»

    لازم به ذکر است که صبح امروز نیز 175 نماینده مجلس با ارسال نامه برای لاریجانی درخواست محاکمه سران جنبش سبز را داشتند. روز گذشته نیز دادستان تهران در این رابطه سخنانی اظهار داشت.

    به نظر می رسد این حرکت هماهنگ مجلس و قوه قضاییه ، نشان از برخورد جدی با رهبران جنبش درآستانه سالگرد انتخابات دهم ریاست جمهوری است.

    ---------------------------------------------------------------------

    احضار هفت دانشجوی کرد دانشگاه تهران به دادسرای مستقر در اوین

    جرس: در پی تلاشِ دانشجویان کرد دانشگاه تهران برای برگزاری اعتراض نسبت به اعدامهای اخیر، هفت تن از دانشجویان کرد دانشگاه تهران به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شدند.


    بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، پخشان عزیزی، سروه ویسی، لیلا محمدی، احمد اسماعیلی، آمانج رحیمی، عبدالله عارفی و هژار یوسفی، هفت دانشجوی کرد دانشگاه تهران هستند که در دادسرای مستقر در زندان اوین به شدت مورد بازجویی و تهدید قرار گرفته و به آنان هشدار داده شده بود که نسبت به اعدام های اخیر از ابراز هرگونه نارضایتی خودداری کنند.


    لازم به ذکر است که این هفت دانشجوی کرد، پیش تر و در اعتراض به اعدام احسان فتاحیان، یکی دیگر از زندانیان کرد اعدام شده، نیز تجمع برپا کرده بودند.


    طی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ۲۲ و ۲۳ اردیبهشت، دانشجویان دانشگاههای تهران، در اعتراض به اجرایِ ناگهانیِ احکامِ اعدامِ پنج زندانی ، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان، دست به تجمعاتِ سکوت در صحن دانشگاه زده بودند.

    ----------------------------------------------------------------------

    در خواست 175 نماینده از صادق لاریجانی برای محاکمه سران جنبش سبز

    جرس: 175 نفر از نمایندگان مجلس در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه خواستار محاکمه سریعتر سران فتنه و تا قبل از سالگرد فتنه‌انگیزی آنها شدند.

    به گزارش خبرآنلاین، در ابتدای این نامه با اشاره به محاکمه مدیران مسئول روزنامه‌های کیهان، جوان، ایران، وطن امروز و خبرگزاری‌های فارس و ایرنا ضمن گلایه آمده است: خبر محاکمه حسین شریعتمداری به دلیل شکایت یک عنصر مدافع فرقه ضاله بهاییت و همکار صهیونیست‌ها، و محاکمه مدیران روزنامه‌های انقلابی دیگر به دلیل شکایت سران فتنه و کودتاگران، موجب شگفتی بسیار است.

    امضا کنندگان این نامه که از سوی رسایی تقدیم هیات رئیسه شد، آورده‌اند: در حالی که بیش از یک میلیون نفر از مردم، حقوقدانان وکلا و نمایندگان با ارائه شکواییه‌هایی درخواست محاکمه سران فتنه را کرده‌اند، چرا برای آن امروز و فردا می‌شود؟

    این نمایندگان با بیان اینکه کشاندن مسئولان انقلابی به دادگاه جای تاسف است، ادامه داده‌اند: اگر این رسانه‌ها به وظیفه قانونی خود عمل نمی‌کردند، جای محاکمه داشت.

    در این نامه با مخاطب قرار دادن رئیس قوه قضاییه، ادامه داده شده است: شما که جزء نیروهای حامی انقلاب بودید، باید بدانید این حرکات منجر به تنفس مصنوعی به سران فتنه می‌شود. درست است که بر اساس نگاه عدالت محوری نظام، همه می‌توانند به دادگاه مراجعه کنند اما منگر آنها به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند که به رای دادگاه معتقد باشند؟ اگر اینگونه بود چرا به رای مردم گردن ننهادند و از اعدام تروریست‌ها حمایت کردند؟

    نمایندگان مذکور با اعتقاد بر اینکه این شکایت‌ها جای طرح و رسیدگی در دستگاه قضا را ندارد، ادامه داده‌اند: بیم آن می‌رود که کودتا گران نوژه هم شکایت کنند و منافقین به دستگاه قضا ما روی آورند! البته این اتفاقات با نیت خیر در دستگاه قضا در حال رخ دادن است، اما حضرت عالی با صدور فرمان محاکمه آنها قبل از سالگرد آن فتنه این کار مهم را در کارنامه دستگاه قضا ثبت کنید.

    پیش از این نیز چند بار نمایندگان مجلس با ارسال نامه به رئیس قوه قضاییه از وی خواسته بودند تا نسبت به بازداشت و محاکمه رهبران جنبش سبز اقدام کند.

    ----------------------------------------------------------------------------------

    هاشمی : استمرار حضور پر رنگ سپاه در عرصه اقتصادی چه توجیهی دارد؟

    جرس: در دیدار هاشمی رفسنجانی با استانداران اسبق کشور، نقش سپاه در فعالیتهای اقتصادی مورد سوال و بررسی قرار گرفت و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان ضرورت آزاد کردن امکانات ملی پرسید : استمرار حضور پر رنگ سپاه در عرصه اقتصادی الآن چه توجیهی دارد؟


    بر اساس گزارشهای رسیده به جرس در این دیدارهاشمي رفسنجاني در پاسخ به پرسش حاضران در خصوص راه‏حل‏هاي برون رفت از وضعيت موجود تاكيد كرد: راه‏ حل‏هايي كه به ذهنم مي‏رسيد در نماز جمعه مطرح كردم و هنوز نيز در كليات به آن معتقد هستم.


    در ابندای این دیدار ميرلوحي، كلانتري، انصاري، سينكي، متولي و زماني از استانداران اسبق كشور به بيان نگراني‏ها و دغدغه‏ها و نظرات خود در مورد وضعيت فعلي كشور پرداختند.


    یکی از بحثهای این جلسه ورود سپاه به عرصه های مختلف کشور و کنترل نهادهای سیاسی ، امنیتی و اقتصادی کشور توسط این نهاد بود.


    بر اساس گزارش رسیده به جرس یکی از شرکت کنندگان در این جلسه با اشاره به سخنان اخیر نماینده رهبری درسپاه در رابطه با فعالیتهای اقتصادی این نهاد که با چراغ سبز هاشمی رفسنجانی وارد چنین عرصه ای شده است، نظر هاشمی را در این خصوص پرسید. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در این رابطه توضیح داد که اولا در آن زمان تمام امکانات صنعتي لجستیکی کشور در اختیار سپاه بود. در اختیار گرفتن این امکانات بعد از جنگ به هیچ روش دیگری میسر نبود و اقدام من تاکتیکي برای آزاد کردن بخش عظيمی از امکانات ملي بود که بلوکه شدن آن در نزد سپاه توجیهی نداشت. ثانیا گیریم که چنین باشد، استمرار حضور پر رنگ سپاه در عرصه اقتصادی الآن چه توجیهی دارد؟

    سعیدی چندی پیش در گفت وگویی با خبر گزاری مهر گفته بود: در دوران پس از جنگ کشور به شدت نیاز به سازندگی عمران و آبادانی و ترمیم زیرساخت ها داشت و رئیس دولت وقت ( آیت الله هاشمی رفسنجانی ) از رهبری درخواست کرد که بخشی از توان مازاد سپاه به کمک دولت بیاید که مورد موافقت ایشان هم قرار گرفت و سپاه وارد عرصه های اقتصادی یا بهتر بگویم سازندگی شد.

    گفتنی است در حال حاضر سهامداری عمده وزارت ارتباطات تنها بخش کوچکی از فعالیت اقتصادی سپاه پاسداران است وبا تصویب سال گذشته شورای پول و اعتبار اساسنامه موسسه مالی و اعتباری انصار ، اولین بانک وابسته به سپاه پاسداران ایران به زودی فعالیت خود را از سر می گیرد.


    این در حالی است که این روزها محور اصلی بحث تحریم های بین المللی شرکتهای وابسته به سپاه است و آمریکا دامنه تحریم ها علیه سپاه پاسداران را گسترش داده و یک مقام ارشد این نهاد و چهار شرکت وابسته به آن را به فهرست تحریم های یکجانبه خود اضافه کرده است.


    اینها تنها بخشی از فعالیت اقتصادی این نهاد است و کارشناسان اقتصادی معتقد هستند که نفوذ این نهاد در اقتصاد ایران بسیار زیاد است .

    محور دیگری که در این جلسه مورد بررسی و پرسش واقع شد، حضور گسترده نیروهای سپاهی در عر صه های مختلف امنیتی و سیاسی کشور بود در این خصوص به تحلیلی که از سوی سپاه در این رابطه ارایه می شود پرداخته شد که گفته می شود برخی فرماندهان سپاه معتقدند که علیرغم مخالفت بخشی از جامعه با حاکمیت می توان همانند صدام حسین به حکومت ادامه داد.


    هاشمی در پاسخ به این تحلیل تصریح می کند که اینجا ایران است و مطابق مبانی دیني و قانون اساسی ما اتکا به مردم و رضایت اکثریت ایشان لازمه حکومت داری است.

    گفتنی است پیش از این نیز هاشمی رفسنجانی در مشهد به این مساله تصریح کرده بود که جمهوری اسلامی بر رای مردم مبتنی است و اگر مردم ما را نخواهند می رویم.

    این اظهارات با مخالفت جدی حامیان دولت روبه رو شد.

    رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام دراین ديدارقانون اساسي را مهمترين محور براي حركت نيروهاي انقلاب عنوان كرد و گفت: اجراي صحيح قانون اساسي و توجه به خواسته‏هاي مردم مي‏تواند استحكام بخش نظام جمهوري اسلامي باشد.


    آيت‏الله هاشمي رفسنجاني با تاكيد بر ضرورت اعتمادبخشي به جامعه تاكيد كرد: اعتماد نسل جوان و نخبگان به آرمان‏هاي انقلاب سرمايه‏اي براي آينده كشور است و بايد با آسيب‏شناسي اين موضوع شرايط به نحوي فراهم شود تا همگان احساس كنند در نحوه اداره كشور سهيم هستند.


    رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به گسترش ارتباطات و حضور رسانه‏هاي مدرن تصريح كرد: امروز سطح آگاهي مردم در دنياي جديد بسيار وسيع‏تر از گذشته شده و ارتباطات عامل مهمي‏براي همدلي و وحدت است.

    وي افزود: حكومت‏ها در دنياي امروز به دنبال اقناع افكار عمومي هستند و دوران سركوب و تحميل پايان يافته است.

    -------------------------------------------------------------------------------------

    عزای ملی

    نعمت آزرم





    nemat.azarm@gmail.com

        برای فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان




    همین نه خویش و تبار تو داغدارانند
    که خانه خانه به هر شهر، سوگوارانند

    تمام مدرسه‌‌ها بی معلم‌اند امروز
    مداد و دفتر و شاگرد اشکبارانند

    نه پنج کُرد جوان را خلیفه اکنون کُشت
    که کشتگان ستمکاری اش هزارانند

    همیشه پیشمرگ وطن بوده‌اند مردم کُرد
    که پیش صاعقه چون صخره استوارانند

    که قوم کُرد، نژاد اصیل ایرانی ست
    عزیز مردم ایران و هم‌تبارانند

    عزای کُرد همانا عزای ملی ماست
    به سوگشان همۀ خلق داغدارانند

    بدا به دولت دین پیشگانِ کُرد ستیز
    که پیش صبح حقیقت سیاهکارانند

    مقدّر است که توفان درو کنند اینان:
    گُراز۫ اهرمنانی که باد کارانند

    برای رُفتن این تازیان چنگیزی،
    دو نسل بابک و یعقوب، سربدارانند

    مبین که رُویۀ دریا به چشم خاموش است
    به عمق، یکسره امواج، بی قرارانند

    سپاه دانش و نیروی کار، هم پیمان
    به رزمگاه هماندیش و هوشیارانند

    یقین که دیر نپاید بساط جهل و جنون
    چنین که دختر و مادر به کارزارانند

    به نامنامۀ کوشندگان آزادی
    هرآنچه مهدی و فرزاد ماندگارانند

    به صبح روشن فردای داد و بهروزی
    ستارگان شبِ تیره یادگارانند



        پاریس، پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی












    ------------------------------------------------------------------------------

    دستگیری چند عرب اهوازی در پی درگیری مسلحانه با نیروهای بسیج

    کوردستان میدیا: به گزارش خبرگزاری کردستان، منابع آگاه از اهواز مرکز استان خوزستان در جنوب غربی ایران که اکثريت ساکنان آن را عرب های ایرانی تشکيل مي دهند در تماس با "العربيه" تاکيد کردند تلاش برای متفرق کردن تشییع جنازه یکی از فعالان سیاسی اهوازی از اعضای قبیله عرب "العمور" در شرق اهواز که پیشتر به دست نیروهای بسیج کشته شده بود منجر به تظاهرات تشییع کنندگان ودرگیری مسلحانه مردم عرب، که معمولا در چنین مراسمی اسلحه با خود حمل می کنند، با نیروهای بسیج شد.
    پس از آن که مراسم تشییع جنازه در منطقه "البو رومی" به تظاهرات کشیده شد، نیروهای امنیتی، بسیج و لباس شخصی ها سعی کردند تظاهرکنندگان عرب از قبیله العمور را متفرق کنند اما این تلاش ها به درگیری مسلحانه کشیده شد که در نتیجه آن 5 تن از طرفین کشته و22 تن دیگر زخمی شدند.
    به گفته این منابع نیروهای دولتی تعداد زیادی از شهروندان عرب ایرانی شرکت کننده در این مراسم را دستگیر کردند و نیروهای کمکی بسیج وسپاه به منطقه سرازیر شدند.
    نیروهای بسیج در آغاز هفته جاری علی عموری، فعال سیاسی اهوازی را که تحت تعقیب دستگاه اطلاعاتی بود و خود را از آنها پنهان کرده بود، ترور کردند.
    گفته می شود استان خوزستان که مرکز آن شهر اهواز است و در مجاورت عراق قرار دارد، بیشترین جمعیت عرب های ایرانی را در خود جای داده است که تبار آنان به قبایل بنی کعب، بنی اسد، ربیعه، بنی تمیم، آل کثیر وبنی طی باز می گردد.
    فعالان سیاسی عرب در این استان مقامات دولت مرکزی را متهم می کنند که ضمن منع آموزش زبان مادری، دست به تبعیض علیه آنان زده واز بسیاری ازحقوق خود که در قانون اساسی این کشور آمده محروم هستند.
    ایران از هفت ملیت اساسی شامل فارس ها، ترک های آذربایجانی، کردها، عرب ها، ترکمن ها، بلوچ ها ولرها تشکیل شده است.

    -------------------------------------------------------------------------

    زخمی شدن یک زن کرد در حملات توپخانه‏ای جمهوری اسلامی به مرزهای کردستان عراق

    کوردستان میدیا: در جریان حملات توپخانه‏ای سپاه پاسداران به مناطق مرزی اقلیم کردستان در بعد از ظهر روز شنبه 25 اردیبهشت‏ماه، یک زن 50 ساله به نام گل‏ عبدالله رسول، اهل روستای "ماره دو" به شدت زخمی شد.
    سایت خبری "سبه‏ی" با اعلام این خبر افزود، واحدهای آتشبار جمهوری اسلامی، بخش "ژاراوه" از توابع "پشده‏ر" را به شدت هدف حملات توپخانه‏ای قرار دادند که بر اثر آن خسارات سنگینی به اهالی منطقه وارد شده است.
    بخشدار ژاراوه در این رابطه افزود، مدت 3 روز است که نیروهای جمهوری اسلامی روستاهای "ماره‏دو، سوره‏گوله، آویله‏یش و باخیال" را هدف حمله قرار داده و باعث نگرانی و وحشت اهالی منطقه شده‏اند.
    یادآور می‏گردد نیروهای دو رژیم ایران و ترکیه هر از چندگاهی به بهانه‏های گوناگون و با زیرپا گذاشتن مقررات بین‏المللی، مناطق مرزی کردستان عراق را هدف حمله قرار می‏دهند. این مسئله تاکنون باعث آوارگی بسیاری از مردم و متروکه شدن چندین روستا و وارد آمدن خسارات مادی و معنوی و تلفات جانی فراوانی به اهالی بی‏دفاع این مناطق شده است.

    --------------------------------------------------------------

    بازداشت یک نوجوان سنندجی در اعتصاب 23 اردیبهشت‏ماه

    کوردستان میدیا: در جریان اعتصاب مردم کردستان در روز 23 اردیبهشت‏، نوجوانی به نام یونس شیخ احمدی، 15 ساله توسط نیروهای اطلاعاتی رژیم در سنندج دستگیر و به بازداشتگاه اطلاعات این شهر منتقل گردید.
    خبرگزاری کردستان با اعلام این خبر افزود، یونس در هنگام بازداشت به طرز وحشیانه‏ای در ملأعام مورد ضرب‏وشتم نیروهای اطلاعاتی رژیم قرار گرفته است.
    تاکنون از سرنوشت این نوجوان کرد اطلاعی حاصل نشده است.
    لازم به ذکر است در جریان اعتصاب سراسری مردم کردستان علیه اعدام فعالان سیاسی توسط رژیم، شماری از فعالان کرد بازداشت شدند.