dimanche 6 juin 2010

داريوش شکوف فيلمبردار ايرانى بعد از ۱۲ روز پيدا شد

بعدازظهر روز يکشنبه پليس برلين اطلاع داد که داريوش شکوف فيلمبردار ايرانى مقيم برلين که خبرگزاريها و رسانههاى خبرى از تاريخ ۲۴ مه خبر گم شدن وى در کلن را منتشر کرده بودند، پيدا شده است. طبق اطلاع پليس شهر برلين، وى هم اکنون نزد پليس کلن مىباشد. اين خبر را بعدازظهر يکشنبه پليس شهر برلين طى تماسى با داريوش زندى، دستيار شکوف، اطلاع داده است.

--------------------------------------------------------

تائید حکم تیرباران دو فعال سیاسی کرد

خبرگزاری هرانا – حکم تیرباران دو فعال سیاسی کرد از سوی دیوان عالی تائید و به وکلای ایشان ابلاغ شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، حکم اعدام (از طریق تیرباران) دو زندانی سیاسی به نام های محمد امین آگوشی و احمد پولاد خانی که توسط دادگاه نظامی صادر شده بود پس از تائید دیوان عالی امروز به وکلای متهمان ابلاغ شد.

محمد امین آگوشی، معلم بازنشسته که به مدت 20 ماه است که در زندان ارومیه محبوس است در سال 86 بازداشت و از سوی دادگاه نظامی به اعدام از طریق تیرباران محکوم شده است. احمد پولادخانی نیز اهل پیرانشهر و در سال ۱۳۸۶ دستگیر شد و در ۱۲ آذر ۸۸ در دادگاه نظامی شهر ارومیه، به اتهام جاسوسی و عضویت و همکاری در حزب حیات کردستان - پژاک - به تیرباران محکوم شده است.

-----------------------------------------------------------------

فعال کارگری بازداشت شده در بند 209 اوین است

بیانیه ی کانون مدافعان حقوق کارگر در باره دستگیری علی اخوان

ساعت دو نیمه شب سیزدهم خرداد، ماموران امنیتی به منزل شخصی علی رضا اخوان وارد شده و بدون داشتن حکم قانونی، پس از جست و جوی کامل منزل که بیش از دو ساعت به طول انجامید، وی را دستگیر کرده و با خود بردند. در تماس تلفنی که اوپس از 24 ساعت با منزل داشته، از بازداشت خود در سلول انفرادی 209 اوین خبر داده است.

علیرضا اخوان هیچ گونه فعالیتی به جز دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان نداشته است.

تا کنون هیچ گونه اتهام مشخصی علیه وی اعلام نشده است. این اولین بار نیست که حقوق اولیه افراد نقض شده و مراحل قانونی در باره دستگیری افراد زیر پا گذاشته می شود.

کانون مدافعان حقوق کارگر ضمن محکوم کردن بازداشت غیر قانونی یکی از یاران خود، خواهان آزادی بدون قید وشرط تمامی زندانیان سیاسی وعقیدتی می باشد.

کانون مدافعان حقوق کارگر

16 خرداد 89

-------------------------------------------------------------

فرار گشت ارشاد سه راه جمهوری

ساعتي پيش در 3راه جمهوري يك خودروي گشت ارشاد كه با يك وانت يگان امداد ناجا همراهي ميشد در ابتداي خيابان وليعصر در 3راه جمهوري دقيقا جاييكه مردم زيادي منتظر تاكسي مي ايستند مستقرشد و به محض استقرار به سراغ 3خانم رفت و وقتي قصد بردن يكي ار آنها را داشت با تجمع مردم و سپس جروبحث با مردم روبه رو شدند.فقط ظرف چندثانيه متوجه درگيري فيزيكي و سپس صداي هوكردن حدود100عابرپياده كه دور پليس حلقه زده بودند شدم و سپس صحنه فرار هر2خودروي ناجا كه هنگام فرار با دستپاچگي , ماشينهاي نيروي انتظامي مورد نوازش مشت و لگد مردان خشمگين هم قرارگرفت , صداي صوت و دست و شادي مردم هنگام فرار آنها هم بسيار جالب بود
بعضي از مردم با مبايلهاشان صحنه ها را شكار كردند كه اميدوارم در نت پخش شود چون بسیار جالب بود

---------------------------------------------------------------------------

بازداشت فعال کارگری در کامیاران/وضعیت نامشخص فعال دانشجویی

بازداشت کاوه گل محمدی فعال کارگری و برادرش کیانوش گل محمدی توسط ماموران اطلاعات کامیاران

بنابر گزارش رسیده به سایت دانشجویان سوسیالیست روز پنجشنبه 13 خرداد ماموران اطلاعات و سپاه پاسداران شهر کامیاران و روستاهای گشکی و گازرخانی، کاوه گل محمدی فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری و کیانوش گل محمدی برادر 18 ساله اش که مشغول تحصیل هستند، از ساعت 9 صبح تا 6 عصر در پاسگاه روستای گازرخانی بازداشت و مورد اذیت و آزار قرار داده اند و کاوه گل محمدی را به دست کشیدن از فعالیت کارگری مورد تهدید قرار داه اند و همچنین اقدام به تفتیش موبایل کاوه گل محمدی کرده اند.

ماموران اطلاعات و سپاه از آن روز تاکنون کاوه گل محمدی فعال کارگری را چندین بار از طریق تماس تلفنی مورد تهدید قرار داده اند که از فعالیتهای کارگری دست بکشد.

****

وضعیت نامشخص محمد پورعبدالله فعال چپ دانشجویی

محمدپور عبدالله، دانشجوی مهندی شیمی دانشگاه تهران، با گذشت حدود یک سال و نیم از دوران بازداشت، همچنان در زندان قزل حصار به سر می برد.

این فعال چپ دانشجویی که دردادگاه بدوی به شش و در دادگاه تجدیدنظر به سه سال زندان محکوم شده است.

به گفته یکی از خانواده محمد پور عبدلله "چند روز دیگر، یک سال و نیم از بازداشت محمد می گذرد. در این مدت محمد را در زندان قزل حصار نگه داشته اند. زندانی که اساسا متعلق به زندانیان عادی و مجرمان خطرناک است. حتی یک بار هم به محمد اجازه مرخصی نداده اند. وضع این زندان آنقدر آشفته است که تاکنون اصلا چنین فرمی به دست محمد نرسیده است."

وی اضافه کرد: "با کمک وکیل محمد به دنبال این هستیم که زمینه ازادی مشروط وی را فراهم کنیم."

---------------------------------------------------------------------------

14 خرداد؛ کروبی: این حد از وقاهت و بی شرمی را تصوّر نمی کردم

سحام نیوز: مهدی کروبی در نامه ای به حسن خمینی حادثه روز ۱۴ خرداد و توهین و جسارت به وی را مایه تاسف دانست.

متن کامل این نامه به شرح ذیل میباشد:

باسمه تعالی

حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید حسن خمینی فرزند برومند یادگار گرانقدر حضرت امام قدّس سّر هما

با عرض سلام و تسلیت مجدد به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام به حضور جنابعالی و سایر اعضاء بیت شریف امام راحل، حادثه دلخراش روز ۱۴ خرداد و توهین و جسارت به حضرتعالی در جوار مرقد مطهر و در حضور صدها هزار زائر و عزادار که از نقاط دور و نزدیک به منظور عرض تسلیت و ابراز همدردی به حضور اعضاء آن بیت شرافتمند و عزاداری و تجدید عهد با آرمانهای بلند رهبر محبوب و فقید خود به آن مکان مقدس آمده بودند موجب تأسّف و تأثّر شدید و جریحه دار شدن وجدان و احساسات همۀ عاشقان و دلباختگان امام راحل و از جمله اینجانب گردید.

صبر و شکیبائی برای حضرتعالی و سایر منسوبان امام عزیز در برابر این مظلومیت و بی حرمتی را از خداوند متعال خواستارم و لازم می دانم نکاتی را یادآوری کنم:

۱- اینجانب از زمانی که اطّلاع یافتم ادارۀ ستاد برگزاری مراسم سالگرد امسال عملاً بدست بخشی از نیروهای مسلّح افتاده است به شدّت نگران شده و مطمئن بودم این مراسم ختم به خیر نخواهد شد ولی این حد از وقاهت و بی شرمی را تصوّر نمی کردم و لذا چند روز قبل نسبت به حوادث تلخ آن روز هشدار داده بودم.

۲- حضرتعالی خوب می دانید که این جماعت اندک سازمان دهی شده و آموزش دیده حسابشان از خیل عظیم عاشقان امام و دوستداران فرزندان و بستگان ایشان به خصوص شخص حضرتعالی جداست.

۳- جسارت و اهانت به ساحت بیت امام تازگی نداشته و بدن مقدمه نبوده است، یاران نزدیک امام بیست سال است که انواع سختی ها و تلخی ها را تحمّل و اهانت و توهین ها را به جان خریده اند و هر گونه شماتت و ملامت از هر اندیشه انحرافی از خط و راه بنیانگذار جمهوری اسلامی را دیده و شنیده اند و حاضر به عقب نشینی و سازش و بی تفاوتی نشده اند.

۴- یاران و امام راحل هم اکنون، امکان دفاع از خود و سیره امام در هیچ رسانه ای را ندارند ولی در روزنامه ها و سایت هائی که از بیت المال مسلمین اداره می شوند، در تحریف کردن بیانات و سیرۀ امام و نسبت های ناروا و غیر واقعی به آن رهبر فرزانه فرو گذار نکرده و نمی کنند. فراموش نمی کنیم در این روزنامه ها با زشت ترین تعبیر نوۀ امام را به فرزند ناصالح حضرت نوح (ع) تشبیه کردند.

۵- چندی است که زحمات جمعی از انسان های دلسوز انقلاب و نظام و صاحب اندیشه و قلم را زیر سؤال می برند و انتظار دارند که مؤسسه در اختیار جمعی انحصار طلب و تنگ نظر قرار گیرد. به حق که پدر شما فرزند و دست پرورده و شاگرد آن حکیم دور اندیش بود که مکرر به اینجانب که مدیریت مجلس سوم را داشتم تأکید می کرد هر چه زودتر قانون مؤسسه نشر تصویب شود که در تأخیر آفت است. مصوبه مذکور از افتخارات مجلس سوم است که در پایان آن دوره از مجلس ۴۱ نفر از نمایندگان رد صلاحیت شدند؛ از جمله نائب رئیس و همسر رئیس جمهور شهید. البته قابل تذکر است دلیل حذف آنها تصویب قانون مذکور نبود.

۶- ای فرزند یادگار امام ! و اعضاء بیت شریف امام راحل ! بدانید که مرحوم احمد آقا خمینی زود رفت و رنج، محنت و مظلومیت را برای شما باقی گذاشت، خود را برای تحمّل همه شدائد آماده کنید. چنانچه نیروهای خبیث پشت پرده از تکرار این گستاخی ها پرهیز و خودداری نکنند، جفاها، ستمها و فشارهایی که به مرحوم حاج سید احمد آقا وارد کردند همچنین افراد و اشخاصی که برای تحقیر و توهین به فرزندان آن عزیز سفر کرده وصیت دست کاری شده منتشر می کنند از حوادثی که بر او رفت برای ملت شریف ایران و همچنین آیندگان روشنگری خواهیم کرد ، تا عدم صداقت آنها برای مردم ثابت شده و بیشتر بدانند که برای آقایان همه چیز ابزاری است.

۷- شما قطعاً اطّلاع دارید که امروز مروّج و مفسّر خط امام کسانی شده اند که در برابر امام صف بندی کرده بودند و یاور شرکاء در قتل های زنجیره ای بودند ! و از آن سوی یاران نزدیک امام اجازه سخن گفتن درباره امام را ندارند !!

حتماً مطلع شده اید که حضرت حجت الاسلام و المسلمین امام جمارانی، میزبان امام در جماران، در حالی که بیست سال در ۱۵ خرداد مراسم عزاداری و اطعام سوگواران را برگزار می کرد و امسال که قرار بود در آن مراسم در حسینیه شماره دو جماران آیت الله موسوی بجنوردی که سالها در نجف اشرف از محضر امام استفاده می کرد سخنرانی کند به او اجازۀ برگزاری مراسم داده نشد !! و یا به حضرت حجت الاسلام و المسلمین منتجب نیا نمایندۀ حضرت امام در شهربانی کل کشور اجازۀ سخنرانی در دانشگاه شهر کرد و در مراسم سالگر امام در کاشان داده نشد !!

۸- شما خوب می دانید که برخوردهائی که با یاران، نزدیکان و بیت حضرت امام می شود، هدفی جر انتقام گیری از امام را در بر ندارد و آن امام دور اندیش چه خوب پیش بینی کرد حوادث پس از خرداد را و طیّ نامه ای در دفاع از مرحوم احمد آقا و افشای چهرۀ زشت منافقان، که احمد آقا اجازۀ انتشار آن را در زمان حیات خود نداد، چنین نوشت: ” …… اینجانب هیچ گاه میل نداشته و ندارم که دربارۀ نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم، لکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدسّ حقّ- جلّ و علا- مقصر و مجرمم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و در نزد مسلمانان و ملّت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیر و از آنان امید عفو وطلب آمرزش دارم، در پیش گروههائی و اشخاصی گناهانی نا بخشودنی دارم و احتمال قوی می دهم که پس از من برای انتقام جوئی از من به بعضی نزدیکان و دوستانم تهمت ها که من آنها را ناروا می دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه هائی به گوش می خورد که احتمال فوق را قوی تر می کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیّه نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملّت عزیز اظهار کنم که از قبلِ من در این خصوص تقصیری نباشد، یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقام جوئی از من دربارۀ او می رود « احمد خمینی» فرزند اینجانب است، اینجانب در پیشگاه مقدّس حق شهادت می دهم که از اوّل انقلاب تا کنون و از پیش از انقلاب در زمانی که وارد این مسائل سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیده ام …. ”

۹- سرکار خانم دکتر زهرا مصطفوی عمّه بزرگوار شما، در زمان رحلت پدر گرامی تان حاج احمد آقا در نامه ای خطاب به او نوشت: ” زندگی تو همیشه تلخ بود و امروز بر تلخی آن افزوده شده، تو که خود را فدای امام و انقلاب کردی امروز نیز تو را برای انتقام از امام و انقلاب به قربانگاه می برند، به اسم حمایت از انقلاب و امام، امام را تخریب می کنند و برای رسیدن به این منظور تو را جفاکارانه هدف گرفته اند” سپس افزود: ” در هر حال آگاه باش و می دانم که آگاهی، دشمنان این ملّت برای آنکه امام را سر راه خود یافته اند، راهی ندارند مگر آنکه امام را تخریب کنند، برای نیل به این مقصود هر کسی را متهم می کنند، شخصیت هر شخصی را می کشند و از زبان هر کسی سخن می گویند و تو، نه اولّین متهم آنها هستی و نه آخرین نفر، و تو هم تنه مظلومی نیستی که من بخواهم از تو دفاع کنم ، دفاع از تو را که دفاع از امام و انقلاب است به زمان دیگری واگذاشته ام ” آنگاه برای آرامش خاطر پدر بزرگوار شما جمله ای از امام را نقل می کند: ” پسرم ! تو با آنکه در هیچ شغلی از شغل های سران اسلامی ایّدهم تعالی وارد نیستی، این سیلی های طاقت فرسا را که می خوری برای آن است که فرزند منی، و به حسب فرهنگ غرب و شرق باید من و هر کسی به من نزدیک و به ویژه تو که از هر کس نزدیک تری مورد تهمت و آزار و افترا واقع شود، در حقیقت جرم تو این است که فرزند منی، و این در نظر آنان کم جرمی نیست… پس سیلی ها را بخور و شکر خداوند را بجا آور که چنین عنایتی فرموده و آرزوی بیشتر کن.”

۱۰- آری امروز جریانی با تمسّک به جمله ای از امام که در مقام رحمت و رأفت وگذشت و چشم پوشی از لغزشهای گذشته و استفاده از نیروهای کارآمد فرمود که “میزان حال فعلی افراد است” تمامی یاران و نزدیکان امام را طلحه ها و زبیرهای زمان قلمداد کرده در حالی که بهتر است حوادث صدر اسلام را از روز ارتحال پیامبر اکرم و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت و دادخواهی تنها یادگارش فاطمه زهرا (س) و جلوگیری از ایراد خطبه آن حضرت در مسجد پیغمبر تحلیل شود و شاید بدین نتیجه رسید که حوادث بعدی از جمله تبعید شدن ابوذر غفاری و ماجرای طلحه و زبیر ریشه در آن زوایای انحرافی اولیه دارد

و آخر دعوانا انّ الحمدلله ربّ العالمین

مهدی کروبی

۱۶/۳/۸۹

--------------------------------------------------------------------

اعدام قریب ‌الوقوع ۲۶ نفر در زندان قزلحصار کرج

محمد مصطفایی وکیل دادگستری در وبلاگ خود نوشت: امروز از یکی از موکلینم که در زندان قزلحصار کرج محبوس است شنیدم که بیست و شش نفر از محکومین به اعدام که مجرم به حمل مواد مخدر هستند را جهت اجرای حکم اعدام به قرنطینه برده و قرار است به زودی حکم اعدام این بیست و شش نفر اجرا گردد.

اسامی برخی از این محکومین عبارتند از محمد جعفری، محمد آذر فام، باقر امینی، سلطان آبادی و محمد مرادی و نادر آذرنوش از جمله این محکومین هستند.

بیشتر این محکومین درخواست عفو و بخشودگی داده که مورد موافقت کمیسیون عفو و بخشودگی قرار نگرفته است و مهمتر اینکه برخی از آنان برای اولین بار مرتکب جرم شده بود.

صدور حکم اعدام بسیاری از این محکومین توسط قاضی حسینی رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی صورت گرفته است.

امیدوارم با تلاش فعالین حقوق بشر و همت مسئولین و دلسوزان اجرای حکم این عده از محکومین به اعدام متوقف گردد.

تجربه نشان داده است که اجرای حکم اعدام روش مناسبی برای پیش گیری از وقوع جرم نیست. و می بایست برای کاهش جرم از روش های علمی و جرمشناسانه استفاده کرد.

-----------------------------------------------------------------------

بازداشت یکی از اساتید دانشگاه مازندران در آستانه 22 خرداد

بازداشت یکی از اساتید دانشگاه مازندران در آستانه 22 خرداد، استاد طاهری از زندانیان گمنام جنبش سبز

بر اساس خبرهای رسیده به منابع آگاه دانشحوئی در استان مازندران، استاد طاهری عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران چند ماهه اخیر را در بازداشت نیروهای امنیتی به سر برده است.

به گزارش دانشجونیوز، طاهری در چند ماه اخیر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود ولی به علت عدم دسترسی به منابع آگاه خبری و همچنین تهدید های نیروهای امنیتی استان مازندران، مدت بازداشت وی در زندان اداره اطلاعات مازندران به اطلاع رسانه ها نرسید. همچنین منابع آگاه گزارش می دهند که این استاد دانشگاه مازندران هم اکنون دوران بازداشتش را در زندان متی کلای بابل در کنار دانشجویان دربند زندان بابل می گذراند. گفتنی است این استاد دانشگاه دارای سابقه عارضه قلبی می باشد و وضعیت جسمی وی بسیار وخیم گزارش شده است.

پیش از این نیز دکتر علی اکبر سروش و احمد میری از اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون بابل و دانشگاه مازندران توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده و دوران بازداشت شان را در زندان اداره اطلاعات مازندران و متی کلای بابل سپری کردند.

همچنین گزارش ها از زندان متی کلای بابل حاکی از آن است که 5 دانشجوی دربند زندان بابل دارای وضعیت نامناسب می باشند و در چند روز اخیر از هرگونه تماسی با خانواده های خود محروم شده اند. شنیده ها حاکی از آن است که حال برخی از دانشجویان به علت عدم امکانات بهداشتی نامناسب گزارش شده است.

گفتنی است محسن برزگر، ایمان صدیقی، مشفق سمندری، حسین جلیل نتاج و نیما نحوی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام هم اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت شان در زندان متی کلای بابل هستند

---------------------------------------------------------------------

14 خرداد؛ بیانیه 247 نماینده در حمایت از مواضع خامنه ای

صدای و سیمای رژیم: 247نماینده مجلس شورای اسلامی با امضای بیانیه ای در حمایت از فرمایش های اخیر مقام معظم رهبری در جوار مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی از همگان خواستند این سخنان را فصل الخطاب بدانند.

متن کامل این بیانیه که در دقایق پایانی جلسه علنی امروز مجلس قرائت شد به این شرح است:

جمعه14خرداد سال1389فرصت دیگری پیش آورد تا ملت ایران با امام و راه نورانی او تجدید پیمان کنند.

حضور با شکوه مردم از سراسر کشور پیرامون مرقد مطهر امام راحل و برپایی نمازجمعه افتخارآفرین به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی، جلوه روشنی از عظمت انقلاب اسلامی بود.

مقام معظم رهبری در خطبه های نمازجمعه با بیان دقیق شاخص های راه امام، محک و میزانی مطمئن و معتبر به دست دادند تا چراغ راه امروز و فردای جویندگان و پویندگان راه امام باشد.

ایشان خطر کسانی را که با ادعای پیروی از راه امام و با تمسک به آشنایی خود با امام، افکار و عقاید خود را به امام راحل نسبت می دهند گوشزد کردند و هشدار دادند اگر روشی منطقی و عقل پسند برای دستیابی به راه و روش و اندیشه ها و آرمان های امام وجود نداشته باشد هر کس می تواند کژراهه و بیراهه ای را که در پیش گرفته است راه امام بنامد و موجب انحراف شود.

رهبری در خطبه نخست نماز جمعه چهاردهم خرداد امسال بر لزوم توجه به جامعیت سخنان امام تأکید کردند و برخی مدعیان را از حذف بخش هایی از دیدگاه ها و نادیده گرفتن جنبه هایی از سیره امام که مورد علاقه دشمنان انقلاب اسلامی نیست بر حذر داشتند و جاذبه و دافعه امام راحل را یادآور شدند.

رهبری دفاع امام را از ملت مظلوم فلسطین، نمونه ای روشن از حق طلبی و ظلم ستیزی آن بزرگوار دانسته و کشتار بی رحمانه و ددمنشانه سربازان صهیونیست را در حمله وحشیانه به کشتی های حامل امدادگران به محاصره شدگان مظلوم غزه، گواه روشنی بر طبیعت ظالم و انسان ستیز اسرائیل معرفی کردند.

ایشان با تبیین ابعاد این حمله، جهانیان را به ادامه ارسال کاروان های دیگری به دنبال کاروان آزادی برای شکست محاصره غزه دعوت کردند و صحت اعتقاد امام راحل را بر لزوم حذف رژیم غاصب و جعلی اسرائیل از منطقه یادآور شدند.

مقام معظم رهبری با اشاره به حوادث سال 88 و مواضع نادرست و انحرافی برخی اشخاص به روشنی، نادرستی انتساب آن افراد و آن مواضع را به آن بزرگوار تبیین کردند و کسانی را که با رفتار و گفتار خود، این مدعیان را تأیید یا در مقابل این انحرافات سکوت می کنند سرزنش و با صراحت اعلام کردند که میزان حال فعلی افراد است و اگر حال فعلی برخی افراد، نقطه مقابل وضع گذشته آنان باشد، آن گذشته در مقایسه با حال فعلی آنان کارایی ندارد.

رهبری با یادآوری سیره و سنت امام راحل، همگان را در اظهار نظر نسبت به دیگران به رعایت حق، عدل و انصاف فراخواندند و از زیاده روی و افراط در خصومت پرهیز دادند.

ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی که امضا کنندگان این بیانیه هستیم ضمن تشکر از مردم آگاه و با ایمان و انقلابی کشورمان که در همه شهرها و ازجمله در تهران وفاداری خود را به امام عزیز به اثبات رساندند اعلام می کنیم که همه باید سخنان رهبری را فصل الخطاب بدانند و با عمل به رهنمودهای ایشان و تمسک به حبل المتین ولایت، وحدت جامعه اسلامی را حفظ و استحکام بخشند.

-------------------------------------------------------------------

ایران؛ انتقاد شدید گزارشگر ویژه سازمان ملل از شورای حقوق بشر

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، فیلیپ آلستون گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد اعدام، با ابراز تاسف از نادیده گرفتن و عدم واکنش شورای حقوق بشر این سازمان به گزارش های وی در مورد اعدام نوجوانان در ایران، این شورا را به برخورد گزینشی با نقض حقوق بشر در دنیا متهم کرد.

گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل متحد با انتقاد شدید از نادیده گرفتن نقض حقوق بشر در نقاط مختلف دنیا توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل، این شورا را متهم به تمرکز بر روی خشونت های منسوب به اسرائیل کرد و گفت این شورا چشم خود را نسبت به نقض حقوق بشر در بخش وسیعی از دنیا بسته است.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی از خبرگزاری رویترز، فیلیپ آلستون گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد اعدام های فراقانونی گفت: «47 عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در صورتی که فعالیت های خود را متمرکز بر سرزمین های فلسطینی کنند اساسا اعتبار خود را از دست خواهند داد.»

آلستون با ابراز تاسف از عزم شورا برای تمرکز بر نقطه ای خاص از جهان گفت: «فکر می کنم شورا می بایستی حساسیت خود در برخورد با وضعیت نقض حقوق بشر در سراسر دنیا را اصلاح کند و بهبود بخشد.»


-----------------------------------------------------------

دستگیری 19 نفر در مراسم حکومتی 14 خرداد

سركرده انتظامى تهران بزرگ اعلام كرد كه در مراسم حکومتی 14 خرداد 19 نفر دستگیر شدند.
رژيم درمانده كليه پاسداران و بسيجيها و نيروهای لباس شخصی را از روزها قبل بر سر گور خمینی جمع کرده بود تا هيچگونه مورد امنيتى براى آن پيش نيايد.
اين دستگيريها نشانه ناكامى تمامى تلاشهاى رژيم است.

------------------------------------------------------------

وخامت وضعیت جسمی یکی از زندانیان سیاسی

وضعیت جسمی یکی از زندانی سیاسی در نهمین روز اعتصاب غذا به وخامت گراییده است

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" وضعیت جسمی زندانی سیاسی حمید حائری رو به وخامت گراییده است او نزدیک به 9 روز است که در سلولهای انفرادی در اعتصاب غذا و دارو بسر می برد.
زندانی سیاسی حمید حائری 57 ساله از 6 خرداد ماه در اعتصاب غذا و دارو بسر می برد وضعیت جسمی او وخیم گزارش شده است. جان او در معرض خطری جدی قرار دارد.آقای حائری در اعتراض به انتقال بی دلیل به سلولهای انفرادی در اعتصاب غذا و دارو بسر می برد.
بازجویان وزارت اطلاعات برای تحت فشار قرار دادن او دستور انتقال وی را به سلولها انفرادی بند 240 را صادر کرده اند. آقای حائری 16 روز است که در سلولهای انفرادی بند 240 بسر می برد.
از زمان انتقال زندانی سیاسی حمید حائری به سلولهای انفرادی خانواده اش از وضعیت و شرایط او در بی خبری کامل بسر می برند.خانواده آقای حائری به شعبه 28 دادگاه انقلاب مراجعه کردند و خواستار علت انتقال به سلول انفرادی و بی اطلاع بودن از عزیزشان را جویا شوند ولی فردی به بنام مجتبی ای رئیس دفتر محمد مقیسه معروف به ناصریان از اعضای کمسیون قتل عام زندانیان سیاسی 67 با برخوردی غیر انسانی به آنها گفت :«حتی اگر از رهبری هم نامه بیاورید ایشان از انفرادی بیرون نمیان تا زمانی که اطلاعات اجازه بدن»
زندانی سیاسی حمید حائری از بیماری حاد قلبی رنج می برد و تاکنون دوبار دچار سکته قلبی شده اند همچنین در قلب او 2 استند بکار برده شده است.آقای حائری مدت کوتاهی قبل از دستگیری در یک سانحه رانندگی دچار شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی شده بود . او همچنین در اثر سانحه رانندگی از ناحیه لگن دچار آسیب شدید شده بود و مدتی طولانی در بخش آی .سی . یو بیمارستان بستری بودند . زمان دستگیری بشدت بیمار و به سختی قادر به حرکت بودند و فقط با کمک عصا می توانستند راه بروند.
لازم به یادآوری است که آقای حمید حائری در تاریخ15 آذر 1388 با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد.او به مدت 74 روز در سلولهای انفرادی بسر برد. در طی این مدت تحت شکنجه های جسمی و روحی و تهدیدات بازجویان قرار داشت از جمله تهدیدات بازجویان انتقال همسر و دختر ایشان به زندان کهریزک بود.سپس او را به بند 350 زندان اوین منتقل کردند.آقای حائری اخیرا در شعبه 28 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای کمسیون قتل عام زندانیان سیاسی 67 به 15 سال زندان و تبعید به زندان گوهردشت کرج محکوم شده است
او از زندانیان سیاسی دهۀ 1360 می باشد و به مدت 3 سال در زندان تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی و شرایط قرون وسطائی بسر بردند. بازجوی او در دهۀ 1360 محمد مقیسه ای که در حال حاضر رئیس شعبه 28 دادگاه انقلاب می باشد بود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،انتقال زندانیان سیاسی حمید حائری با شرایط حاد جسمی به سلولهای انفرادی و تحت فشار قرار دادن او را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.

16 خرداد 1389 برابر با 6 ژوئن 2010

گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
گزارشگران ویژه دستگیریهای خودسرانه و شکنجه سازمان ملل متحد

-------------------------------------------------------------

هرکس در مقابل ولایت بایستد، از میان می رود

واحد مرکزی خبر (صدا و سیمای رژیم): رییس کمیسیون امنیت مجلس شورای اسلامی گفت : سران فتنه اگر در آغاز راه با فریب شیطان گمراه شدند ، امروز پس از یکسال و شنیدن نصایح و اتمام حجت ها به علت اصرار بر مواضع غلط خود ، بی تردید در این باتلاق بیشتر فرو خواهند رفت.

علاء الدین بروجردی در نطق میان دستور خود در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی افزود: فضای جامعه هم کاملا نشان می دهد ملتی که بهترین فرزندان خود را برای حاکمیت قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام تقدیم کرده است ، با این افراد هیچ گونه مماشاتی نخواهد کرد و آنان را به بایگانی راکد انقلاب خواهد سپرد.

وی تاکید کرد: صد البته که این افراد باید در برابر ملت بزرگ شهید داده به علت هم نوایی مکرر با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی ، پاسخگو باشند.

بروجردی گفت : به دیگرانی هم که با این افراد همراهی یا سکوت کرده اند می گویم «فاعتبروا یا اولی الابصار لعلکم ترحمون »

نماینده بروجرد در مجلس شورای اسلامی افزود : تجربه 30 سال گذشته نشان داده است همه کسانی که در برابر جایگاه ولایت ایستاده و به این شجره طیبه خیانت کرده اند ، از میان رفته اند.

وی گفت : امام (ره) با هیچ کس ، از جانشین خود گرفته تا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه وقت ، در این باره مماشات نکرد و امروز نیز ملاک همان است.

------------------------------------------------------------

اخلال چند ساعته پرواز ها به دلیل سخنرانی خامنه ای

وبلاگ اندیشه سبز
تمام پرواز های کشور از 2 ساعت قبل تا 2 ساعت بعد سخنرانی و نماز خامنه ایی به کاملا از حرکت باز ایستاده بودند
یکی از دوستان که فرودگاه امام خمینی کار می کنه ، ذکر این نکته که پارسال خلبانی به دلیل تغیر چند درجه ایی در تهران در نزدیکی بیت پرواز کرده بود ، چند ماه بازداشت و سپس از کار اخراج شده بوده .

-------------------------------------------------------------------

دانشجویان مبارز: وعده ما ۲۲ خرداد، سراسر ایران

دانشجونیوز: دانشجویان سبز دانشگاه آزاد لاهیجان با صدور بیانیه ای از هم میهنان در سراسر کشور درخواست کرده اند تا در سالروز انتخابات ریاست جمهوری اعتراض گسترده خود را به حاکمیت کودتا نشان دهند.

این دانشجویان در بخشی از فراخوان خویش آورده اند:" اکنون با افتخار اعلام میکنیم جنبش سبزی که با امید وارد عرصه شد هنوز بیدار است و تا گرفتن حق کامل خود دست از تلاش بر نخواهد داشت, چون این جنبش در دلهای ما نقش بسته و تا وقتی زنده ایم امیدوارانه برای رسیدن به اهدافمان تلاش میکنیم".

متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

به نام خداوندی که جز مهربانی چیزی نیست

از طرف جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه آزاد لاهیجان سخن دل را با هم میهنان عزیز مطرح میکنیم...

یک سال گذشت, در حالی که سال پیش در چنین زمانی با شادی فراوانی سعی داشتیم تا با دستان سبزمان کشور عزیز و پر افتخار ایران را بار دیگر از نو بسازیم, اینبار نسل جدیدی قدم در در راه جدیدی گذاشت, با تمام نا امیدی هایی که داشتیم ولی باز امیدوار بودیم ایران ما آباد میشود, آزاد میشود.. با افکاری مختلف گرد هم آمدیم و به یک هدف واحد رسیدیم با حضور خود در انتخابات نشان دادیم که ما بیشماریم و ما میخواهیم ایران را دوباره ایران ببینیم, اما...

آن روزها برای ما فراموش نشدنیست, بهت و حیرت بعد از اعلام نتایج, در حالی که تمام نظرسنجی های قبل از انتخابات چیز دیگری میگفت, رای دیگری از صندوق بیرون آمد.. باز دلسرد نشدیم, به امید پس گرفتن رای هایمان میدان را ترک نکردیم, انکار کردند, باور نکردیم... با سکوت میلیون ها نفر در کنار هم به خیابانها آمدیم تا حقمان را بگیریم, سکوت ما را با باتوم پاسخ دادند و اصرار ما به ادامه تظاهرات را با کشتار...

اگر نخست برای پس گرفتن رای خود مقابل زور ایستادیم, بعد از اتفاقاتی که با چشم خود دیدیم و با گوش خود شنیدیم مسئولیت سنگین تری را به دوش خود میکنیم, برادران و خواهرانمان جان خود را فدا کردند چون کشورشان را دوست داشتند.

اکنون با افتخار اعلام میکنیم جنبش سبزی که با امید وارد عرصه شد هنوز بیدار است و تا گرفتن حق کامل خود دست از تلاش بر نخواهد داشت, چون این جنبش در دلهای ما نقش بسته و تا وقتی زنده ایم امیدوارانه برای رسیدن به اهدافمان تلاش میکنیم.

از همه دانشجویان سبز و هموطنان عزیز درخواست میکنیم که روز 22 خرداد امسال را مثل سال پیش سبز کنید تا نشان دهیم جنبش سبز هنوز بیدار و امیدوار است و به طرفداری از نمایندگانمان همچنان خواهان حق خود هستیم و تا گرفتن حقمان کنار نمیکشیم..

به امید دیدار, وعده ما 22 خرداد, سراسر ایران

-------------------------------------------------------------------------

پوزش نوكيا زيمنس بخاطر فروش تكنولوژى رديابى به رژیم

به گزارش بلومبرگ بيزنس ويک، كمپانى نوكيا زيمنس از اينكه به رژیم سركوبگر و آدمکش جمهوری اسلامی تكنولوژى رديابى تلفن فروخته است، اظهار تاسف كرد.

این کمپانی سال گذشته در پى فروش تكنولوژى رديابى تلفنها به رژيم تهران در مركز يک موضوع بحث انگيز اخلاقى قرار گرفت.

این منبع نوشت، در جلسه ای كه توسط اتحاديه اروپا برگزار شده بود، كمپانى زيمنس- نوكيا، سهم خود را در سركوب وحشيانه معترضان در تظاهرات سال گذشته ایران با فروش وسايل كنترل تلفنهاى موبيل به رژيم مستبد تهران، پذيرفت.

مسئول بازاريابى نوکیا زیمنس در این جلسه گفت، تاسف بار است كه اين تكنولوژى پیشرفته عليه ناراضيان بکار گرفته شده است.

وى افزود اين كمپانى از اين كار درس آموخت و در حال حاضر از فروش مركز مانيتورينگ صرف نظر كرده است.

نماینده گزارشگران بدون مرز نیز در این جلسه گفت، كنگره آمريكا اخيرا قانونی را وضع کرد كه به موجب آن كمپانيها از همكارى با رژيمهايى كه ناقض حقوق بشر هستند و دست به سانسور مى زنند، منع مى شوند.

-------------------------------------------------------------------------

سفير رژیم در مسکو: روابطمان با روسيه دلگرم کننده نيست

روزنامه مردمسالاری: سفير ايران در فدراسيون روسيه، با بيان اين که در حال حاضر روابط ايران و روسيه چندان دلگرم کننده نيست، خاطرنشان کرد: سوالي که در ذهن افکار عمومي ايران وجود دارد اين است که چرا روسيه به تعهدات خود در موضوعات مختلف به ايران عمل نمي کند.
به گزارش ايسنا، سيد محمود رضا سجادي سفيرجمهوري اسلامي ايران در فدراسيون روسيه با روزنامه "ايزوستيا" مصاحبه اي انجام داده است که مشروح آن به شرح زير است:

ارزيابي شما در مورد روابط کنوني ايران و روسيه چيست؟
در حال حاضر روابط خيلي دلگرم کننده نيست. من هفته گذشته که در تهران بودم در گفت وگو با مردم و مسوولان احساس کردم که در رابطه با مواضع اخير روسيه ابهامات و سوالات زيادي مطرح است. به خصوص اين سوال را زياد از من مي پرسيدند که اولا دليل اين که برخي از مسوولان روسيه عليه جمهوري اسلامي ايران در همکاري با آمريکا مرتبا اظهار نظر و مصاحبه مي کنند، چيست؟ در حالي که روس ها مي دانند که بحث و جنجال در مورد فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران در واقع يک بازي سياسي است که آمريکا براي فشار بر ايران طراحي کرده و پيگيري مي کند. سوال دومي که زياد مطرح مي شود اين است که چرا روسيه مساله هسته اي را اين قدر در روابط دوجانبه دخالت مي دهد، اگر موضوع هسته اي يک موضوع بين المللي است، دليلي ندارد که اين موضوع بر روي روابط دو جانبه اثر بگذارد و به خصوص اين که دولت ما با وجود اين که موضع روسيه منفي بوده، هميشه اين موضوع را از روابط دوجانبه جدا کرده است. سوال ديگري که مطرح مي شود اين است که چرا روسيه به تعهدات خودش در موضوعات مختلف به ايران عمل نمي کند.
جناب آقاي سفير، منظور شما کدام موضوعات است؟
منظورم به طور اختصاصي موضوع اس 300 است، زيرا مي دانيد که پيشنهاد فروش اس 300 به ايران ابتدا از طرف دولت روسيه به ايران مطرح شد و بعد از حمله گرجستان به اوستياي جنوبي و آبخازيا اين پيشنهاد روسيه بود و دعوت روسيه بود که ما اين تسليحات را خريداري کنيم و بعد از اين که ايران قرارداد را به پيشنهاد روسيه منعقد کرد و پيش پرداخت را داد، متاسفانه مي بينيم که تحويل آن به تاخير مي افتد. نکته خيلي مهمي که ما از دولت روسيه انتظار داريم اين است که درک کند که ملت ايران، ملت با غروري است و از اين که با او تحقيرآميز برخورد شود، بسيار منزجر است و اساسا انقلاب اسلامي ايران 31 پيش که عليه رژيم شاه و سلطه آمريکا در ايران به پيروزي رسيد، ناشي از اين بود که دولت هاي خارجي و به خصوص آمريکا با ملت ايران تحقيرآميز برخورد مي کردند. ما دوست نداريم که در افکار عمومي ما اين احساس به وجود بيايد که دولت روسيه هم به ايران با موضع نگاه بالا به پايين و به ديده يک کشور ضعيف بنگرد.
جناب آقاي سفير، پس نظر شما اين است که در روابط ما نکات منفي وجود دارند؟ نکات مثبت روابط در چيست؟ چه پروژه هايي در حال حاضر اجرا شده و يا اجرا خواهند شد، پروژه هايي که موجب بروز اشتراکات در دو کشور مي شوند، کدام هستند؟
البته، اين نگاه مردم و افکار عمومي که قدري با ابهام و سوال همراه است، به نظرم يک موضوع مقطعي است. دو نکته بسيار مثبت در روابط ايران و روسيه وجود دارد که در هر صورت ما را به صورت استراتژيک پيوند خواهد داد. نکته اول اراده سياسي رهبران دو کشور است. وقتي با آقاي رييس جمهور جلسه داشتم يا نقطه نظرات مقام معظم رهبري را مي ديدم، همه حاکي از اهميت راهبردي روابط دو کشور و تاکيد مقامات ايراني است بر اين که روابط ميان دو کشور بايد روز بروز توسعه و تعميق يابد. نقطه نظراتي هم که از مسوولان عالي رتبه روسيه به ما مي رسد، دال بر اهميت همين مساله است. نکته مثبت دوم اين که ايران و روسيه پيوندها، منافع و تهديدهاي مشترکي داريم.
براي مثال؟
هر دو کشور مخالف يک جانبه گرايي و سلطه طلبي ساير کشورهاي خارجي هستيم، به خصوص حضور نظامي بيگانگان در آسياي ميانه، قفقاز و خزر. ديدگاه هاي ما در مسائل مهم و حساس افغانستان و پاکستان بسيار به هم نزديک است. خطر مواد مخدر که متاسفانه با حضور ناتو در افغانستان ده ها برابر شده است، خطر مشترکي است که هم جوانان روسيه و هم جوانان ايران را تهديد مي کند. البته، همکاري هاي خيلي خوبي در اين زمينه بين ايران و روسيه در حال انجام است. در صحنه بين المللي هم هر دو کشور مقتدر و مستقل در اتخاذ مواضع هستيم و دوست داريم با همه ملل مستقل پيوند داشته و نه قصد تجاوز به کسي داريم و نه اجازه مي دهيم کسي به ما زورگويي و تجاوز کند. فکر مي کنم اين رويکردهاي منطقه اي و بين المللي، منافع و تهديدهاي مشترک و همسايه بودن در يک منطقه ژئوپليتيک و روابط ديرينه فرهنگي همه پارامترهايي هستند که در هر صورت ما را به هم پيوند داده و نزديک تر خواهد کرد، ولو اين که در کوتاه مدت جرياناتي نخواهند اين اتفاق بيفتد و در دو کشور تبليغات منفي بکنند. چون من شاهد هستم که متاسفانه جريانات غرب گرا و لابي صهيونيستي تمامي تلاش خود را متوجه اين مساله مي کنند که سو»تفاهم را بين دو کشور دامن زنند و ما را از هم جدا کنند.
اگر اجازه بدهيد به مساله هسته اي ايران برگرديم. اخيرا قراردادي بين ترکيه، برزيل و ايران امضا شد. چرا اين کشورها؟ چرا روسيه نه؟ روسيه هم يک چنين پيشنهادي را ارائه کرده بود؟ چرا دقيقا با اين کشورها؟
ببينيد، ما خيلي دلمان مي خواست که اين کار با روسيه انجام بشود. اما مواردي اتفاق افتاد که افکار عمومي را در ايران تحريک کرد و مانع اجراي اين مساله شد. به خصوص اين که در طرحي که روسيه به همراه پنج کشور ديگر داشتند، تضمين هاي عيني به ما داده نمي شد. ما"Garanty Odjective" نداشتيم. اگر مواد با غناي پايين 3/5 درصد از دست ما خارج مي شد (هر چند که ما به روسيه اطمينان کامل داشتيم)، ولي قبل از تحويل اين مواد به فرانسه مي رفت و اين احتمال وجود داشت که فرانسوي ها مواد غني شده 20 درصدي مورد نيازمان را تحويل ندهند.
منظور شما اين است که اين امر به عنوان يک تضمين ارزيابي نمي شود؟
بله، قطعا. ببينيد، ما الان قراردادي را با روسيه در بحث ماهواره داريم، بخشي از اجراي ساخت اين سيستم ماهواره اي را قرار بوده فرانسوي ها انجام بدهند، ده سال گذشته و فرانسوي ها به تعهد خودشان عمل نکرده اند و روسيه هم نمي تواند فشاري به فرانسه بياورد. خوب ما از اين جهت ماهواره نداريم، به خاطر بدقولي فرانسه و به خاطر اين که روسيه نتوانسته فرانسه را مجبور کند که اين تعهد خودش را انجام بدهد. مشابه اين موضوع مي توانست در بحث هسته اي هم اتفاق بيفتد. ما اين بحث را که مطرح مي کرديم، متاسفانه دوستان روسي ما نمي پذيرفتند و ما هم نگران بوديم که يک سال بعد بيماران ما در صورت دريافت نکردن اورانيوم 20 درصد غني شده با مشکل روبه رو شوند و ما نتوانيم پاسخگوي افکار عمومي باشيم.
نکته ديگري که وجود داشت اين بود که در شرايطي که در حال مذاکره بوديم، با پيشگامي روسيه، آژانس بين المللي انرژي اتمي بيانيه شديداللحني عليه ما تصويب شد . اين امر براي ما بسيار تعجب آور بود، که چرا روسيه در اين قضيه پيشگام شده است؟
نکته سوم اين بود که بعد از اين که جلسه اي در وين برگزار شد و توافق شد که ما اورانيوم خودمان را به روسيه تحويل بدهيم، رسانه هاي غربي اين طور تبليغ کردند که ما موفق شديم اورانيوم ايران را از دست شان خارج کنيم و در نتيجه دولت ايران در اين تبادل شکست خورد. خوب براي ما چنين جوسازي قابل قبول نبود و احساس اين خواهد بود که در اين قضيه توطئه اي است.
طبعا اين انتظار وجود داشت که اگر واقعا توطئه اي نيست، دولت هاي غربي تکذيب کنند و تاکيد کنند که اين يک توافق برد برد بوده است و به همان ميزان ايران نيز در پروژه تبادل مواد پيروز بوده و غرب هم به اهداف خودش رسيده است. در حالي که اين توافق به صورت مشکوک به عنوان شکست ايران قلمداد کرديد. در جمع اين سه عامل بود که، فرمولي را که در وين پيرامون آن صحبت شد و در واقع روسيه و آمريکا اين فرمول را پيشنهاد داده بودند، مورد توجه واقع نشد.
دو کشور ترکيه و برزيل در چند ماه گذشته نشان دادند که بدون وابستگي به آمريکا و يا کشورهاي اروپايي صادقانه در جهت حل مشکل مايل هستند که کمک کنند. فرمول هايي که با آن ها مورد مذاکره واقع شد، فرمول هاي کاملا منطقي بود که هم خواسته هاي پنج به علاوه يک را برآورده مي کرد و هم منافع و خواسته هاي ايران را تامين مي کرد.
کشور ايران برنامه هايي براي توسعه نيروگاه هاي اتمي دارد. جناب آقاي احمدي نژاد رييس جمهور محترم ايران عرض کردند که در حدود 20 نيروگاه اتمي ساخته خواهد شد. در اين طرح ها مشارکت کشور روسيه پيش بيني مي شود يا خير يا فقط شرکت هاي ايراني در اين برنامه شرکت مي کنند؟
ببينيد، بحث ساختن 20 نيروگاه مصوبه مجلس شوراي اسلامي است و آن چه که در ايران به تصويب مجلس برسد، دولت موظف به اجراي آن است. بنابر اين پروژه توليد بيست هزار مگاوات برق هسته اي جزو پروژه هاي قطعي جمهوري اسلامي ايران است.
طبعا به دليل اين که سازمان انرژي اتمي ما روابط خوبي با "روس اتم" و ساختار هسته اي روسيه دارد، از مشارکت روسيه استقبال مي کنيم و تجربه هايي که در پروژه نيروگاه بوشهر مشترکا به دست آورديم مي تواند در پيشبرد امور، کاهش زمان و هزينه و ساخت اين نيروگاه ها بسيار موثر باشد. ما علاقه خودمان را براي مشارکت روس ها اعلام مي کنيم و قطعا روسيه از وضعيت بهتري براي حضور در بازار ايران نسبت به ساير متقاضيان برخوردار است.
با در نظر گرفتن انقلاب مخملي در ايران، الان وضعيت داخلي کشور چگونه است؟
البته من با اين تعبير شما چندان موافق نيستم که بحث انقلاب مخملي در ايران مطرح است.
من در رسانه هاي ايران اين موضوع را ديدم؟
شما يک هم چنين تعبير صريحي ديديد؟
در اينترنت پيدا کردم.
ببينيد، مردم ايران به دليل وجود دموکراسي نظرات مختلفي دارند که اين نظرات با انتخابات بروز پيدا مي کند. در انتخابات دوره قبل گروه دوازده يا سيزده ميليوني که به آقاي موسوي راي دادند، تصور مي کردند که کانديداي آنان برنده شده باشد. اما با توجه به اين که آقاي احمدي نژاد 24 ميليون راي داشت، ايشان برنده شدند.
ابتدا برخي با سو» تفاهم اين که شايد راي شان درست شمرده نشده باشد، يک و يا دو تظاهرات بسيار آرام داشتند و بعد وقتي که گروه هاي بازرسي و نظارت بررسي هاي خود را انجام دادند، مشخص شد که راي گيري کاملا سالم و بدون مشکل بود.
اما ازآن جايي که در ايران، غرب هميشه به دنبال ايجاد اغتشاش است و عواملي وجود دارند که دوست دارند مجددا غربي ها در کشور ما سلطه پيدا کنند، با تحريک دست به اقدامات خشونت آميز و غيرقانوني، مثل تيراندازي، آتش زدن اتوبوس ها و غارت بانک ها زدند که خوب بعد از اين که دستگير و محاکمه شدند، مردم به چهره واقعي اين حرکت پي بردند و الان شرايط بسيار عالي است.
آن دوازده ميليون نفري هم که به آقاي موسوي راي دادند متقاعد شدند که کانديداي شان پيروز نشده و زندگي شاد و پرتلاش مجددا در صحنه ايران ملاحظه مي شود. ان شا» الله وقتي که شما به ايران رفتيد و مستقر شديد، اين آرامش را خودتان شخصا ملاحظه خواهيد کرد.
جناب آقاي سفير شما وضعيت همکاري هاي اقتصادي دو کشور را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
ما الان در حوزه هاي نفت و گاز، حمل و نقل و ارتباطات روابط خيلي خوبي با روسيه داريم.
در بحث حمل و نقل منظور شما کريدور "شمال و جنوب" است.
بله. در اين بخش همکاري هاي خيلي خوبي داريم. در بحث برقي کردن خطوط ريلي الان يک پروژه را روس ها در ايران اجرا مي کنند.
سه پروژه ديگر را هم ما پيشنهاد داريم، در سفري هم که اخيرا به تهران داشتم، به من گفته شد که اين را به مقامات روسي بگويم. پروژه هاي بزرگ راه آهني است. در حوزه سرمايه گذاري شرکت هاي روسي خيلي علاقمند هستند در منطقه آزاد انرژي ايران در عسلويه سرمايه گذاري داشته باشند. در هر صورت همکاري هاي اقتصادي با يک روال مناسبي در دست انجام است، به خصوص در حوزه انرژي و حمل و نقل که خود اين اميدوار کننده است و افق روشني را براي توسعه و تعميق روابط ميان دو کشور ايجاد مي کند.

----------------------------------------------------------------

حکومتی در ستيز با آب و خاک و انسان

شکوه میرزادگی


نگاهی کوتاه به محیط زيست سرزمين مان، به مناسبت روز جهانی محیط زيست

مهمترين اشکال يک حکومت ديکتاتوری مدرن آن است که آزادی سياسی را از مردمان زير سلطه خود می گيرد اما اگر حکومت سرزمينی يک ديکتاتوری مذهبی باشد، آنگاه در آن هر نوع آزادی ـ از آزادی های سياسی گرفته تا آزادی های اجتماعی، و عقيدتی و حتی خصوصی ـ از انسان ها سلب می شود. اما، از اين سياهی هم رنگی بالاتر هست و آن اينکه اگر اين ديکتاتوری مذهبی به دست موجوداتی نادان، انسان ستيز و، بدتر از همه، توسعه طلبی افتاده باشد که به بهای جان و مال مردمان بخواهند سلطه ی مذهبی خود را در جهان بگسترانند، آن وقت مردمی که زير سلطه چنين موجوداتی به سر می برند حتی از استثمام هوا و زيستن بر خاکی سالم و نوشيدن آبی سالم نيز محروم خواهند شد. و اين داستان زندگی مردمان سرزمين ما در اکنون است. حکومت اسلامی، با رئيس دولت ویرانگرش، با سازمان محیط زيست بی عملش، و با دريغ داشتن امکان استفاده از ثروت هنگفت ملی مردمان در راستای سالم کردن محیط زيست ايران، از يک سو، و به حراج گذاشتن ميراث طبيعی ما به منظور يارگیری های سياسی خود، وضعيت محیط زيست سرزمين مان را به مرحله ای بسيار خطرناک رسانده است؛ آن هم سرزمينی که حتی در فرهنگ باستانی خود نيز برای خاک و آب و درخت و طبيعت چنان احترامی قایل بود که نگاهداری و حفظ آنها را بالاتر و برتر از هر عبادتی می دانست.

وقتی که جهان اهميت محیط زيست را دريافت

در سال 1972 کنوانسيونی از سوی سازمان ملل متحد به تصويب رسيد که برای اولين بار به موضوع حفظ و نگاهداری ميراث فرهنگی و طبيعی جهان به وسيله ی دولت، و به عنوان امری جدی و ضروری در ارتباط با زندگی انسان متمدن، پرداخته بود. در این کنوانسیون اعلام شد که حق برخورداری انسان از محیط زيست سالم جزو حقوق پايه ی اوست و دولت ها بايد برای حفظ محيط مردم شان کوشا باشند.

«زيستار آدمی»، به زبانی ساده، از دو بخش تشکيل می شود:

1ـ میراث طبیعی (Natural) و

2ـ محیط زيست (Environment).

میراث طبیعی

کوه ها، درياها و درياچه ها، رودها، خاک، جنگل و درخت همه جزو ميراث طبيعی يک سرزمين به حساب می آيند. اين عناصر گاهی قرن های قرن در سرزمينی قدمت داشته اند. کوه دماوند، عمری در اعماق استوره ها دارد و بسا بيش از تاريخ نوشته شده ی ما در نقطه ای که اکنون تهران در زير پايش قرار دارد سر برافراشته است؛ خيلی بيش از آن که مردم آزادی خواه در استوره های خود ضحاک جوان کش را در میانه ی دهانه ی آتشفشان خاموش اش زندانی کنند. يا خليج فارس قرن های قرن، در جنوب ايران نشسته است، قرن ها قبل از آن که اولين اجداد هند و ايرانی ِ ما حضور آن را کشف و بساط زیستن خويش را کنارش پهن کنند. همين گونه است بحر خزز، يا همه ی درياجه ها و جنگل ها و درخت هاي کهني که عمری آنچنان طولانی دارند که ـ در باورهای عاميانه ـ اغلب آن ها را زرتشت کاشته است و، پس، موجوداتی مقدس به شمار می آيند. يا خاک و زمينی را که از آن طلای سرخ و زرد و سفيد و سياه می جوشد. اينها همه ميراث طبیعی ما بشمار می روند، يعنی ثروت همگانی مردمانی هستند که در محدوده جفرافيای سياسی ايران زندگی می کنند.

در عين حال، اگرچه منافع مادی اين ثروت ملی متعلق به تک تک مردمان ايران است اما، منافع معنوی آن به کل بشريت تعلق دارد؛ به کل انسان هایی که در سیاره ی زمين زندگی می کنند و با ما همخانه و همسایه اند و سلامت هر يک شان به آن ديگری بستگی دارد.

محیط زيست

محیط زيست آن بخشی از زيستار ما است که، در آميخته با ميراث طبيعی، حيات سالم همه ی موجودات زنده را تأمين و تضمين می کند و شامل هوا و آب و خاک می شود. اين عناصر بايد که سالم و پاک بمانند تا زندگی ما نيز بصورتی پاک و سالم ادامه پيدا کند.

در واقع شیوه ی استفاده درست از میراث های طبيعی بشری و حفظ و نگاهداری آن ها ست که ادامه ی زندگی بشر را ممکن می کند و به همين دلیل بوده که انسان قرن بيستم دريافته و تصميم گرفته که آن را جزو حقوق بشری خويش به حساب آورده و اعلام کند که استفاده ی درست از داشته های طبيعی (از اکسيژنی که برای نفس کشيدن ما لازم است تا آب و خاکی که در آنها انواع مواد غذايي و منابع مصرفی و انرژی لازم برای زنده ماندن و بهتر زیستن يافت می شوند) امری ضروری است. و، در اين راستا، دولت های امضا کننده ی کنوانسيون 1972 محیط زیست را موظف کند که به اين ضرورت توجه کنند. چرا که پای زندگی و سلامت موجودات زنده ای در ميان است که در زیر چتر حفاظتی قوانين و تحت رهبری آن ها زندگی می کنند. به عبارت ديگر، مسئوليت همه ی اتفاقاتی که در يک سرزمين، از نظر محیط زيست و میراث طبیعی، می افتد نيز به طور مستقيم برعهده ی دولت هاست.

وضعیت محیط زيست ايران پس از کنوانسیون1972

در همان زمان تصويب کنوانسیون 1972 از سوی سازمان ملل متحد، تصمیم گرفته شد که روز پنجم جون به عنوان روز جهانی محیط زيست اعلام شود. عموماً روزهای نام گذاری از سوی سازمان ملل به منظور بالا بردن دانش و آگاهی مردم و توجه خاص دولت ها به موضوعی انتخاب می شوند که توجه به آن برای زندگی بشر امروز ضروری به حساب می آيد. هدف از نامگذای روز پنجم جون نيز همانگونه که دربيانيه ی مربوط به آن ذکر شده، «بالابردن آگاهی مردم نسبت به اهميت حفظ محیط زيست و تشویق مسئولان دولتی به اتخاذ تدابیری برای مقابله با تخريب محیط زيست و گونه های زیستی ـ جانوری» است.

از تاريخ اتحاذ اين تصميمات بزرگ سازمان ملل متحد و دولت های امضا کننده ی کنوانسيون 1972، فقط سی و دو سال می گذرد. سرزمين ما يکی از امضا کنندگان اوليه ی آن بوده است و از اين سی و دو سال، سی و يک سال اش در دوران حکومتی گذشته که (بی مبالغه) نه تنها کمترين عمل مثبت و جدی برای حفظ محیط زيست، و کلاً میراث طبیعی ما، برنداشته بلکه هر سال بيش از سال قبل آن را به ويرانی کشانده است.

نگاهی گذرا به وضعيت هوا و آب و خاک در دوران حکومت اسلامی

آلودگی آب

حفظ درياها و آب های زمين از مسايل عمده ای است که همه کارشناسان محیط زيست جهانی، و بسیاری از کارشناسان دلسوز ايرانی، درباره ی آن گفته و نوشته اند. هفتاد در صد سطح کره زمين را درياها پوشانده اند، جایی که بايد چنان سالم و پاک باشد که بتواند آلودگی هايي را که انسان ها بوجود می آورند نيز پاکسازی کند. درياها و رودخانه ها و آبگيرها در طول تاريخ همواره منبعی بی انتها برای غذای انسانها بوده اند. اما در کشور ما، در اين سی ساله، هر روز به آلودگی آب های سرزمين مان، از دريا گرفته تا درياچه و تالاب و رود اضافه شده است.

سواحل و آب های خلیج فارس سال هاست با آلودگی های نفتی و تهدیدی جدی به نام «کشند سرخ» رو به رو هستند. اين پديده بر اثر تجمع و رشد برخی ارگانیسم های ريز و ذره ای و موجودات تک سلولی رخ میدهد و بر اثر آن رنگ آب دريا به سرخی متمایل می شود. برخی از این میکروارگانیسم ها از خود سمی ترشح می کنند که باعث مسمومیت انواع ماهی ها شده و اين مسموميت از طريق ماهی ها به انسان نیز سرايت می کند. بزرگترين عامل اين مسموميت دريايي، آلودگی های نفتی، آلودگي هاي فلزي، ورود فاضلاب های شهری، بیمارستانی و صنعتی به آب دریا است.

علاوه بر خليج فارس، که اکنون به شدت آلوده است، درياچه ها و تالاب های ایران، چون خزر، بختگان، اورميه، هامون، پريشان، نیز با تهدیدات گوناگونی رو به رو بوده و در حال حاضر يا خشک شده اند و يا در حال خشک شدن هستند. \عوارض از دست رفتن اين همه ثروت ملی ـ همزمان با مرگ هزاران پرنده و حیوانات ديگری که در اطراف اين دریاچه ها زندگی می کنند ـ بروز توفان های شن، ظهور بیماری های تنفسی و بینایی، بيماری های قلبی و به دنيا آمدن بچه های ناقص، و همچنین از بین رفتن اقتصاد بومی وابسته به این درياچه هاست.

دلايل خشک شدن اين دریاچه ها و تالاب ها هم علاوه بر ورود پساب های صنعتی، بستن سدهای بی حساب و کتاب بر روی رودخانه هایی که به درياچه ها می ریزند، احداث جاده ها و پل های بی رويه، و آتش زدن نيزارها است.

علاوه بر اين ها، بيشتر رودخانه های بزرگ در شهرهای مختلف کشورمان گرفتار انواع آلودگی ها هستند. مهم ترين اين رودخانه ها که اهميتش از نامش پيدا است، يعنی «زاينده رود» زيبا است که در اغلب مواقع سال کاملاً خشک است. همچنين کارون، که تا همين دو دهه پيش يکی از تميزترین و پر آب ترين رودخانه های دنیا بود، با ورود حجم عظيمی از پساب های صنعتی و فاضلاب های بیمارستانی و صنعتی اکنون به شدت آلوده و خطرناک است.


آلودگی هوا و هولاکاست پارازيتی

آلودگی هوا که ربط مستقيم با تنفس مردم دارد اکنون در شهرهای بزرگ ايران بیداد می کند. دليل اين آلودگی را مسئولين محیط زيست و «دولتی ها» معمولاً وجود ترافیک بالا و حمل و نقل فروان می دانند؛ در حالی که دليل اصلی اين آلودگی ها ناشی از صدور بی رويه و مطالعه و سودجويانه ی مجوز برپایی کارخانه های صنعتی خصوصی، و نيز کارخانه های نيمه دولتی، است که بيشترشان در اطراف شهرهای بزرگ ساخته شده اند و به خاطر عدم رعايت استانداردهای جهانی و استفاده نکردن از فيلترهای قوی برای تصفيه هوایی که به بیرون از کارخانه ها می رود، مرتباً (و به خصوص شب ها) موج عظيمی از هوای آلوده را به شهرها و ريه های مردم ساکن در آنها می فرستند.

همچنين گرد و غبارهايي که ظرف چند سال اخير در استان های مختلف ايران، و به خصوص خوزستان علاوه بر به هم ریختن زندگی اجتماعی مردم سلامت مردمان را نيز در خطر انداخته اند.

بر اين فهرست دردناک بايد حضور پارازيت هاي ماهواره ای را که اخیرها در شهرهای بزرگ نصب شده اضافه کرد. پزشکان متعددی اين پارازيت ها را مرگزا تشخيص داده و اثرات حتی آنی آن را بر روی کودکان، سالخوردگان و رنان آبستن نشان داده و بر رابطه بين سقط جنين، نازايي، و به دنيا آمدن کودکان ناقص با اين پارازيت ها تاکید کرده اند. اثرات اين عامل نابود کننده ی محیط زيست چنان است که کوشندگان محیط زيست به آن «هولاکاست پارازيتی» نام داده اند.

آلودگي خاك در ايران

کارشناسان دلايل فرسايش خاک های ايران را کمبود مواد نيتروژنی و فسفر می دانند؛ و دلايل مختلفی برای آن ذکر می کنند، از جمله استفاده ی بی رويه از کودهای شيميایی، رشد چهل ـ پنجاه در صدی جمعيت، کشت نادرست در اراضي کشاورزي، استفاده از شيوه های ناکارآمد سنتي آبياري، شخم زدن نامناسب، استفاده نکردن از وسايل مدرن کشاورزي و کاشت فشرده و، مهم تر از همه، آغشته کردن خاک با فاضلاب ها و پساب های صنعتی و خانگی.

از آنجايي که در صد کمی از فاضلاب های صنعتی و خانگی و حتی ببمارستانی در کشور تصفيه می شوند و عمده ی آن ها وارد خاک می گردند، علاوه بر آلوده شدن آب های زير زمينی، خاک نيز فرسوده می شود. در حال حاضر، به‌دليل توليد بيش از حد زباله، جمع آوري غلط و بازيافت ناقص زباله‌هاي خانگي، صنعتي، بيمارستاني، و نيز رشد روز افزون پساب‌هاي صنعتي، فاضلاب های شهري و نخاله‌هاي ساختماني، و انباشت زباله در حاشيه ی شهرها ايران، سرزمين ما با آلودگي شديد خاك روبروست؛ به طوری که در چند سال گذشته، از نظر فرسايش خاک، هميشه در رده های اول جهانی قرار داشته است. در حال حاضر مناطقی چون استان اصفهان، جنوب تهران، عسلويه بوشهر، استان سیستان و بلوچستان و بخش عمده ای از خوزستان بدترين وضعيت را از نظر آلودگی خاک دارند.

نابودی محیط سبز و جنگل ها

قطع بدون استاندارد درختان برای استفاده از چوب آن ها، آپارتمان سازی های بی رويه در مناطق جنگلی و طبیعی (بيشتر با مجوز رسمی سازمان محیط زيست!) آتش زدن عمدی جنگل ها (که نمونه ی روشن اش حريق پارک ملی گلستان است، که با 91 هزار کیلومتر مربع مساحت به عنوان بزرگترين پارک ملی ايران، اولين پارکی بوده که در سازمان یونسکو به عنوان يکی از ذخیره گاه های مهم کره زمين ثبت شده است). اخیراً هم می توان به نابودی درختان کهن، بخصوص در منطقه ی گیلان، آن هم به بهانه ی «خرافه زدايي» و مبارزه با «دخيل بندی» به اين موجودات مقدس انگاشته شده از سوی برخی از مردمان، اشاره کرد، که صرفاً بهانه ای است برای نابودی اينگونه درختان به دلايلی سودجويانه.

یکی از ضايعات ناشی از نابودی پوشش گياهی و جنگل ها در ايران بالا رفتن غلظت گرد و خاکی است که بسیاری از استان های مرزی را در خود گرفته. چيزی که سازمان محیط زيست آن را کلاً به گردن کشورهای همسايه چون عراق و عربستان و سوريه می اندازد در حالی که اگرچه اين گرد و غبار از کشورهای همسايه به داخل ايران می آيد اما نبود پوشش گياهی، و خشک شدن تالاب ها آن ها را به سرعت گسترش داده و به شهرهای مختلف می کشاند.

نقش مردم در تخريب محیط زيست

بدون شک، مردم نيز در آلوده کردن محیط زيست نقش دارند، اما چگونه می توان از مردمی که از ساده ترين آموزش در اين مورد بی بهره اند توقع داشت که به فکر محیط زيست خود باشند؟ من حتی ديده ام که وقتی با بسياری از اشخاص تحصيل کرده در ايران درباره ی محیط زيست صحبت می کنيم در می يابيم که آنها در مورد محیط زيست و ميراث طبيعی فقط به «زيبايي مناظر» توجه دارند.

در عين حال، در مدارس و رسانه های عمومی، خبرهای مربوط به آلودگی محیط زيست نيز، همچون خبرهایی از لحاظ سياسی خطرناک، سانسور می شوند و رسانه ها فقط حق دارند درباره ی مسايلی مثل شکار غير قانونی يا انواع حیوانات و يا، حداکثر، از ارتباط آلودگی هوا با ترافيک سخن بگويند. در واقع، به ندرت نشريه ای می تواند از وضعيت کارخانه های خصوصی و دولتی گزارش کرده و نشان دهد که چگونه اين تأسيسات متعلق به سردمداران حکومت مذهبی پساب ها و سموم مختلف صنعتی را در آب و خاک می ريزند يا هوای آلوده را به حلق مردم می کنند.

تازه دولتی که خود روزانه هزارها تن زباله ی ادارات و بیمارستان ها و پساب های صنعتی را بر آب ها و زمين های پاک کشورمان رها می کند چگونه می تواند به مردم آموزش دهد که ریختن زباله در رودها و دریاها کار بدی است؟

و اينگونه است که در فضای مسموم حکومت مذهبی ايران حتی آب آشاميدنی سالم، و هوای پاکیزه، هم، بصورت اجتناب ناپذير، به موضوعی سياسی بدل می شود که نبايد طالب آن بود.

5 جون 2010

shokoohmirzadegi@gmail.com


----------------------------------------------------------------

دژخیمان خامنه ای به ژست "عفو"، توازن می بخشند

منصور امان

به مُوازات اجرای نمایش دو نفره ی آیت الله ها خامنه ای و لاریجانی زیر تیتر "عفو" شُماری از زندانیان، دژخیمان تحت امر ولی فقیه با دستگیریهای بیشتر، افزایش فشار بر اسیران و ارتکاب جنایات تکان دهنده تر، به "رافت اسلامی" سرکردگان خود توازن می بخشند.

در همین رابطه خانُم پروانه اُسالو، همسر رییس زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد خبر داده است که ماموران آیت الله خامنه ای در حال ساختن پرونده جدید علیه آقای منصور اُسالو به اتهام "ارتباط با گروه های مُعاند نظام" هستند. خانُم پروانه اُسالو که پس از ماه ها اجازه مُلاقات کوتاهی با همسرش را یافته، همچنین نسبت به وضعیت جسمانی او ابراز نگرانی کرده است.

آقای اُسالو از یک هفته پیش به سلولهای ویژه وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در زندان گوهردشت انتقال یافته است. چنین می نماید که جا به جایی مزبور و آغاز دور جدیدی از بازجویی همراه با شکنجه جسمی و روانی، با هدف وادار کردن آقای اُسالو به امضای سناریوی نوشته شُده شکنجه گران و اعترافات دروغین علیه خود باشد.

از سوی دیگر، آقای ابوالفضل عابدینی، روزنامه نگاری که از جُمله به دلیل بازتاب دادن وضعیت کار و زیست کارگران نیشکر هفت تپه به 11 سال زندان محکوم شده است، تحت فشارهای غیرانسانی شکنجه گران آیت الله خامنه ای در زندان اهواز قرار دارد. از او نیز همچون آقای اُسالو خواسته شده که داستان سرایی مقامهای امنیتی را به عُنوان اعترافات خود بپذیرد و تکرار کند.

تازه ترین قُربانی ژست "عفو"، علیرضا اخوان، کوشنده کارگری است. ماموران وزارت اطلاعات روز آدینه پس از یورش به منزل این عُضو "کانون مُدافعان حُقوق کارگر"، او را با خود به زندان اوین بردند.

ولی فقیه و باند نظامی – امنیتی او همچنان و با هیستری فزاینده تری در پس سیاست سرکوب کوشندگان کارگری، دانشجویی، زنان و فعالان جُنبش اجتماعی روان هستند. از این رو، اعلام "عفو" شُماری از زندانیان، بیشتر آنکه نشانی از تغییر یا حتی نرمش در این سیاست داشته باشد، بیانگر چشم داشت حُکومت به دستیابی به منافع مُعینی از راه اندازی پروژه مزبور است. این گمانه را مشروط کردن آزادی زندانیان به "توبه" از یک سو و پخش فُرمهای "ندامت نامه" بین خانواده ها از سوی دیگر، تقویت می کند.

شکنجه گران، دستگاه قضایی و آمر آنها آیت الله خامنه ای پس از به زانو درآمدن در برابر مُقاومت زندانیان با وجود اعمال فشارهای غیر انسانی و به خرج دادن همه فرومایگی اخلاقی خود علیه آنان، اینک با وعده آزادی، در پی شکستن حیثیت اجتماعی زندانیان سیاسی، تضعیف مُقاومت در داخل و خارج از زندان و انتقال فشار از طریق خانواده ها برآمده اند.

واکُنش کوبنده زندانیان سیاسی و خانواده های آنان به ترفند چندش آور دژخیمان، برای سرکرده آنها راه دیگر جُز خزیدن به زیر عبا و جُستُجوی روزنه ای برای بدر شُدن از چاله ی ابتکارش باقی نمی گُذارد.


----------------------------------------------------------------

جزئیات تغییرات احتمالی در ترکیب شورای نگهبان

جرس: گمانه زنی درباره تمدید نشدن دوره جدید انتصاب جنتی در شورای نگهبان قوت پیدا کرده است.

به گزارش سفیر، به دنبال اتمام دوره عضویت تعدادی از فقها و حقوقدانان شورای نگهبان در تیرماه امسال، شنیده ها حکایت از تغییرات اساسی در این دوره دارد. بر همین اساس احتمال اینکه جنتی بار دیگر بعنوان عضو فقیه شورای نگهبان در این شورا حضور داشته باشند بسیار کم رنگ شده است.

احمد جنتی از ابتدای تشکیل شورای نگهبان با حکم بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهبری تاکنون عضو این شورا بوده اند و در مقام دبیری شورای نگهبان در صیانت از شرع و قانون اساسی اهتمام فراوانی داشتند.

گفته‌ها ازعدم تمایل وی برای حضور مجدد در شورای نگهبان به واسطه شرایط سنی حکایت دارد.

اخبار دیگری نیز حاکی از تلاش عده‌ای برای عضویت احمد خاتمی وعلم الهدی به عنوان فقهای جدید شورای نگهبان قانون اساسی است.

در این رابطه گفته می شود تلاش برخی برای عضویت سید احمد خاتمی با هدف انتخاب وی به دبیری شورای نگهبان قانون اساسی متمرکز شده است.

--------------------------------------------------------------------------

اعتراض سازمان‌های بین‌المللی کارگری به پرونده‌ سازی برای اسانلو

جرس: دیوید کاکرافت، دبیر کل فدراسیون جهانی کارگران بخش حمل و نقل، در نامه خود به محمود احمدی نژاد خواستار آن شد که خانواده منصور اسانلو، امکان ملاقات با این فعال کارگری زندانی را داشته باشند و در عین حال، بر لزوم آزادی آقای اسانلو و ابراهیم مددی معاون او تاکید کرد.

پیشتر نیز، فدراسیون جهانی کارگران بخش حمل و نقل در بیانیه ای بشدت از نحوه رفتار مقام های ایرانی با منصور اسانلو انتقاد کرده بود.

به گزارش رادیو فردا، دیوید کاکراف می‌گوید: "ما به طور فعال برای آزادی منصور اسانلو مبارزه می‌کنیم. آقای اسانلو چهره بسیار شناخته شده و محبوبی در اتحادیه های کارگری در جهان به حساب می‌آید و ما به هیچ وجه، اعتقادی به اتهام های وارد شده به او نداریم."

دبیر کل فدراسیون جهانی کارگران بخش حمل و نقل با اشاره به انتقال منصور اسانلو به بند انفرادی در زندان رجایی شهر می افزاید: "آقای اسانلو هیچ اقدامی انجام نداده است که بر اساس آن، چنین رفتاری در مورد او انجام گیرد."

کاکرافت با اشاره به این که در نظر است تا تظاهرات‌های متعدد دیگری در اعتراض به عدم آزادی اسانلو برگزار شود، می‌گوید: "به دنبال سازماندهی تظاهراتی درجهان هستیم که نشان دهیم اعمال حکومت ایران زیر نظر جنبش کارگری در تمام کشورهای جهان قرار دارد و از حکومت ایران می خواهیم که فورا منصور اسانلو را آزاد کند."

دبیرکل فدراسیون جهانی کارگران بخش حمل و نقل درباره خبر تشکلیل پرونده جدید برای اسانلو، که به گفته همسرش دلیل اصلی انتقال وی به بند انفرادی بوده، می گوید: "با توجه به اینکه بیش از نیمی از دوره محکومیت پنج ساله زندان منصور اسانلو سپری شده است و بر اساس قوانین ایران باید آزاد شود."

دیوید کاکرافت اضافه می کند: "کاملا روشن است که رژیم از آزادی منصور اسانلو به خاطر محبوبیتش بین کارگران نگران است و از همین رو تلاش می کند به هر طریق ممکن او را در زندان نگاه دارد."

وی تاکید کرد که منصور اسانلو، سیاستمدار نیست و تنها یک فعال کارگری است و از حق تشکل یابی و حقوق اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران دفاع می کند.

دبیرکل فدراسیون جهانی کارگران بخش حمل و نقل می گوید: "سازمان های بین المللی کارگری قصد شکایت از ایران را دارند" و می افزاید: «ما در مورد رفتار حکومت ایران با فعالان کارگری به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان بین المللی کار و همه سازمانهای جهانی شکایت می کنیم. ما به اقدامات خود برای آزادی منصور اسانلو و ابراهیم مددی معاون او همچنان ادامه خواهیم داد."

در همین حال، گای رایدر، دبیرکل کنفدراسیون بین المللی اتحادیه‌های کارگری، در نامه ای به دبیرکل سازمان بین المللی کار، آی ال او، رفتارهای صورت گرفته با منصور اسانلو را "شکنجه" نامید و از نقض حقوق اتحادیه ای در ایران به شدت انتقاد کرد.

رایدر از سازمان بین المللی کار خواست که از مقام های جمهوری اسلامی بخواهد تا حقوق پایه ای اتحادیه ای و نیز حقوق بشر در ایران را اجرا کند.

بازداشت منصور اسانلو در تیر ماه سال ۱۳۸۶ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و صدور حکم پنج سال زندان علیه او اعتراض های گسترده ای را در ایران و جهان به دنبال داشته است. تظاهرات گسترده‌ای نیز در ده ها کشور جهان از سوی سازمان های بین المللی کارگری وحقوق بشری در همبستگی با اسانلو و سایر فعالان کارگری در ایران برگزار شده است.

فدراسیون جهانی کارگران بخش حمل و نقل در بیانیه خود از تظاهرات اتحادیه کارگران حمل و نقل اندونزی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در جاکارتا در روز هشتم ماه ژوئن خبر داده است.

-------------------------------------------------------------------------

کروبی: یاوران قتل های زنجیره ای مروجان خط امام شده اند

جرس: مهدی کروبی با صدور بیانیه ای با محکوم کردن هتک حرمت به نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی خاطر نشان کرد که امروز مروّج و مفسّر خط امام کسانی شده اند که در برابر امام صف بندی کرده بودند و یاور شرکاء در قتل های زنجیره ای بودند و از آن سوی یاران نزدیک امام اجازه سخن گفتن درباره امام را ندارند.



در این بیانیه همچنین آمده است: این جماعت اندک سازمان دهی شده و آموزش دیده حسابشان از خیل عظیم عاشقان امام و دوستداران فرزندان و بستگان ایشان به خصوص شخص حضرتعالی جداست.

کروبی با انتقاد از اینکه امروز یاران امام حق سخن گفتن ندارند، آورده است: تمامی یاران و نزدیکان امام را طلحه ها و زبیرهای زمان قلمداد کرده در حالی که بهتر است حوادث صدر اسلام را از روز ارتحال پیامبر اکرم و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت و دادخواهی تنها یادگارش فاطمه زهرا (س) و جلوگیری از ایراد خطبه آن حضرت در مسجد پیغمبرتحلیل شود و شاید بدین نتیجه رسید که حوادث بعدی از جمله تبعید شدن ابوذر غفاری و ماجرای طلحه و زبیر ریشه در آن زوایای انحرافی اولیه دارد.

متن کامل این بیانیه که در اختیار جرس قرار گرفت بدین شرح است


باسمه تعالی

حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید حسن خمینی فرزند برومند یادگار گرانقدر حضرت امام قدّس سّرهما


با عرض سلام و تسلیت مجدد به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام به حضور جنابعالی و سایر اعضاء بیت شریف امام راحل، حادثه دلخراش روز 14 خرداد و توهین و جسارت به حضرتعالی در جوار مرقد مطهر و در حضور صدها هزار زائر و عزادار که از نقاط دور و نزدیک به منظور عرض تسلیت و ابراز همدردی به حضور اعضاء آن بیت شرافتمند و عزاداری و تجدید عهد با آرمانهای بلند رهبر محبوب و فقید خود به آن مکان مقدس آمده بودند موجب تأسّف و تأثّر شدید و جریحه دار شدن وجدان و احساسات همۀ عاشقان و دلباختگان امام راحل و ازجمله اینجانب گردید.


صبر و شکیبائی برای حضرتعالی و سایر منسوبان امام عزیز در برابر این مظلومیت و بی حرمتی را از خداوند متعال خواستارم و لازم می دانم نکاتی را یادآوری کنم:


1- اینجانب از زمانی که اطّلاع یافتم ادارۀ ستاد برگزاری مراسم سالگرد امسال عملاً بدست بخشی از نیروهای مسلّح افتاده است بشدّت نگران شده و مطمئن بودم این مراسم ختم به خیر نخواهد شد ولی این حد از وقاحت و بیشرمی را تصوّر نمی کردم و لذا چند روز قبل نسبت به حوادث تلخ آن روز هشدار داده بودم.


2- حضرتعالی خوب می دانید که این جماعت اندک سازمان دهی شده و آموزش دیده حسابشان از خیل عظیم عاشقان امام و دوستداران فرزندان و بستگان ایشان به خصوص شخص حضرتعالی جداست.

3- یاران امام راحل هم اکنون، امکان دفاع از خود و سیره امام در هیچ رسانه ای را ندارند ولی در روزنامه ها و سایت هائی که از بیت المال مسلمین اداره می شوند، در تحریف کردن بیانات و سیرۀ امام و نسبت های ناروا و غیر واقعی به آن رهبر فرزانه فرو گذار نکرده و نمی کنند. فراموش نمی کنیم در این روزنامه ها با زشت ترین تعبیر نوۀ امام را به فرزند ناصالح حضرت نوح (ع) تشبیه کردند.


4- چندی است که زحمات جمعی از انسان های دلسوز انقلاب و نظام و صاحب اندیشه و قلم را زیر سؤال می برند و انتظار دارند که مؤسسه در اختیار جمعی انحصار طلب و تنگ نظر قرار گیرد. به حق که پدر شما فرزند و دست پرورده و شاگرد آن حکیم دور اندیش بود که مکرر به اینجانب که مدیریت مجلس سوم را داشتم تأکید می کرد هر چه زودتر قانون مؤسسه نشر تصویب شود که درتأخیر آفت است. مصوبه مذکورازافتخارات مجلس سوم است که در پایان آن دوره از مجلس 41 نفر از نمایندگان رد صلاحیت شدند؛ از جمله نائب رئیس و همسر رئیس جمهور شهید. البته قابل تذکر است دلیل حذف آنها تصویب قانون
مذکور نبود.


5- ای فرزند یادگار امام ! و اعضاء بیت شریف امام راحل! بدانید که مرحوم احمد آقا خمینی زود رفت و رنج، محنت و مظلومیت را برای شما باقی گذاشت، خود را برای تحمّل همه شدائد آماده کنید. چنانچه نیروهای خبیث پشت پرده از تکرار این گستاخی ها پرهیز و خودداری نکنند، جفاها، ستمها و فشارهایی که به مرحوم حاج سید احمد آقا وارد کردند همچنین افراد و اشخاصی که برای تحقیر و توهین به فرزندان آن عزیز سفر کرده وصیت دست کاری شده منتشر می کنند از حوادثی که بر او رفت برای ملت شریف ایران و همچنین آیندگان روشنگری خواهیم کرد ، تا عدم صداقت آنها برای مردم ثابت شده و بیشتربدانند که برای آقایان همه چیز ابزاری است.


6- شما قطعاً اطّلاع دارید که امروز مروّج و مفسّر خط امام کسانی شده اند که در برابر امام صف بندی کرده بودند و یاور شرکاء در قتل های زنجیره ای بودند ! و از آن سوی یاران نزدیک امام اجازه سخن گفتن درباره امام را ندارند !!


7- آری امروز جریانی با تمسّک به جمله ای از امام که در مقام رحمت و رأفت وگذشت و چشم پوشی از لغزشهای گذشته و استفاده از نیروهای کارآمد فرمود که "میزان حال فعلی افراد است" تمامی یاران و نزدیکان امام را طلحه ها و زبیرهای زمان قلمداد کرده در حالی که بهتر است حوادث صدر اسلام را از رو ارتحال پیامبر اکرم و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت و دادخواهی تنها یادگارش فاطمه زهرا (س) و جلوگیری از ایراد خطبه آن حضرت در مسجد پیغمبر تحلیل شود و شاید بدین نتیجه رسید که حوادث بعدی از جمله تبعید شدن ابوذر غفاری و ماجرای طلحه و زبیر ریشه در آن زوایای انحرافی اولیه دارد.



و آخر دعوانا انّ الحمدلله ربّ العالمین

مهدی کروبی

-------------------------------------------------------------------------

فیلم کامل مستند HBO درباره زندگی و مرگ ندا آقا سلطان

مستند کامل HBO درباره زندگی و مرگ ندا آقا سلطان /برای دیدن کامل فیلم اینجا را کلیک کنید.

گزارش گاردین را همراه فیلم اینجا و اینجا ببینید.

صدای آمريکا قصد دارد اين فيلم مستند را دوباره در تاريخ ۱۲ ژوئن در سالروز انتصابات جمهوری اسلامی و همچنين۲۰ ژوئن در سالگرد قتل ندا آقا سلطان، پخش کند.

------------------------------------------------------------------

شیر زن / عارف نادری به پاس مقاومت های مادر فرزاد

" شیره ژن " یا " شیر زن "، لقب و اصطلاحی رایج در کردستان است که زنان دلیر، مقاوم و مبارز کرد را با آن توصیف می‌نمایند. اما این نام غیر از معنای عام آن، بصورت خاص لقب " زرافشان خانم "، از زنان کرد فیض‌الله‌بیگی سقز می‌باشد. ایشان مادر سه تن از یازده مبارز اعدامی سقز در اسفندماه 1325 به جرم آزادیخواهی و خدمت به آرمان‌های جمهوری کردستان بودند.

وقتی " زرافشان خانم " به پای چوبه‌های داری که پیکر پسرانش بر آن آویزان است می‌رسد، اندکی در زیر چوبه‌های اعدام به فکر فرو می‌رود و سپس می‌گوید" فرزندان دلبندم، شیرم بر شما حلال و سربلند باشید همچنانکه مادرتان را سرافراز کردید. من برای شما عزاداری نکرده و شیون و تعزیه نمی‌گیرم. زیرا شما انسانی زیستید و انسانی بر روی چوبه‌های دار رفتید. شما به علت دزدی و قتل و خیانت و جاسوسی کشته نشدید، شما در راه میهن، در راه آزادی، برای " کوردایه‌تی "، برای آبرو و شرف و برای آزادی این مردم شهید شده‌اید بنابراین شما را مرده نمی‌پندارم".

پس از پایین آوردن پیکر شهدا، " زرافشان خانم "، چشمان پسرانش را بوسیده و با خون گونه‌هایش چهره‌ی فرزندان شهیدش را سرخ می‌کند. او در جواب چرایی این کار می‌گوید" پسری که شیر مرا خورده و در آغوش من پرورش یافته باشد هرگز از مرگ نمی‌هراسد اما همچنانکه می‌دانید، انسان مرده رنگ و حالت سیمایش تغییر می‌کند، بدین دلیل گونه‌هایشان را سرخ می‌کنم تا دشمن فکر نکند فرزندان " زرافشان " از مرگ هراسیده‌اند.

" زرافشان خانم " نخستین و آخرین شیرزن این سرزمین نبوده و نیست، مادران دلیر بسیاری در جای‌جای کردستان گمنام و مقاوم ایستاده‌اند. یا مادر یکی از شهدای جنبش آرارات که کفش‌های خویش را به سرباز اسیر ترک می‌بخشد تا برف و سرما پاهای او را نبرد. از شیرزنان دیگر این دهه‌های مرگ و وحشت و خون، " دایه حلیمه "، مادر مصطفی‌سلطانی‌هاست. که الگوی ایستادگی و صبر و تقبل هزینه برای سعادت ملت و میهن است. اینان و بسیاری دیگر سمبل‌های مبارزات دیروز ، امروز و فردای مادران ما هستند. امروز نسلی دیگر از این مادران در کردستان به عرصه‌ی جامعه و بطن حوادث تلخ و دشوارش گام نهاده‌اند که زندگی را می‌جویند و مرگ را برای هیچ کس، حتی دیگری‌هایشان نمی‌خواهند. خوانش و درکی ژرف که گروه " دایکانی آشتی "(مادران صلح) در کردستان تحت سلطه ترکیه برآیند آن بوده است. "مادران آشتی"، مادران "گریلاهای کرد" و "سربازان ترک" کشته شده در جنگهای خونین چند دهه‌ی گذشته هستند که می‌خواهند به جای تخم نفرت نهال امید و صلح بنشانند. مادران کرد در ایران نیز نوع برخوردشان نسبت به گذشته تغییرات عمیقی به خود دیده است. فرزند و مادر دوشادوش هم در میدان مبارزه و مقاومت انقلابی می‌ایستند، بازداشت، زندانی و شکنجه می‌شوند، بی اینکه خم به ابرو بیاورند. نمونه‌ی عینی این مسئله، خانم " فاطمه گفتاری " و فرزندانش " یاسر " و " عامر گلی " بودند. اما حقیقتش را بخواهید شجاعترین و مقاومترین مادر این وادی " دایه سه‌لته‌نه "(سلطنه رضایی)، مادر معلم شهید فرزاد کمانگر است. او علاوه بر فرزاد، سنگ صبور و مایه‌ی دلداری بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی کرد شده بود. این گفته نقل قول هم‌سلولی‌های فرزاد است که به جای تماس با خانواده خودشان در مواقع ناامیدی با مادر فرزاد تماس می‌گرفتند. سلطنه خانم شاید سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد اما رفتار و مواضع و کلام او در موارد مختلف و در تماس با بسیاری از رسانه‌ها طی چند سال گذشته حاکی از جسارت و نگرش انسانی – انقلابی بی‌نظیر این مادر مبارز است. مادری که شخصاً از جمله‌ی کلیدی‌ترین پیشاهنگان و بانیان سلسله اعتراضات مدنی سالیان اخیر کردستان علیه اعدام فرزاد و سایر زندانیان بوده است. او بود که مادران دیگر را قانع و توجیه نمود که مسئله آنها و فرزندانشان مسئله‌ای شخصی نیست و با سرنوشت یک جامعه و ملت پیوند دارد بنابراین نباید ساکت نشست و از یکدیگر دوری گزید و به صورت انفرادی اقدام کرد. " دایه سلطنه " از جمله‌ی نخستین کسانی بود که تکیه‌گاه مادران شهید ابراهیم لطف‌اللهی، شهید کیانوش آسا و شهید احسان فتاحیان شد و با حضور در منازلشان با آنان اعلام همدردی و همبستگی نمود. از سویی دیگر هیچگاه حاضر نشد از استبداد حاکم و سیستم قضائی – امنیتی‌ آن برای فرزندش طلب بخشش کند بلکه همیشه از موضع حق و شجاعت آنان را مورد خطاب و نقد تند خویش قرار می‌داد. او می‌گفت" فرزاد انسانی عزیز و دوست داشتنی است که برای آزادی ملتش فعالیت می‌کرد. فرزاد تنها فرزند من نیست او فرزند همه‌ی مردم میهنش است". یا اینکه در رابطه با هدفش از انجام فعالیتها و اعتراضات مدنی همیشه اعلام می‌کرد" منظور و مقصود تلاشها و فعالیتهایش، تنها فردی خاص به اسم فرزاد و به عنوان فرزند خویش نیست، بلکه دفاع از همه‌ی زندانیان سیاسی و همه‌ی فرزادها و مردم وطن است". او بود که چند روزی قبل از اعدام فرزاد مردم را فرا می‌خواند که: " همه باهم مقابل زندان، دادگاه و دیگر نهاد های دولتی کفن بپوشیم و اعتصاب کنیم. حاضرم مقابل گلوله هایشان بایستم و کشته شوم. خون ما از خون دانشجویانی که در خیابانهای تهران کشته شدند رنگین‌تر نیست."

از جنبه‌ای دیگر، عظمت و ایمان این مادر، پس از اعدام فرزاد تبلور می‌یابد. او می‌گوید" نیازی به تسلیت نیست، تبریک می‌گویم. من گلی را پرورش دادم و تقدیم شما مردم نمودم. راهش را ادامه دهید، من نیز بر طریق اویم، زیرا راه او راه انسانیت است. او را برای جامعه پرورش داده بودم و تقدیم به جامعه‌اش کردم". سخنانی که هیچ نشانی از مرگ و نفرت در آن نیست، بحث از استمرار حرکت و پایداری بر آرمان است، راهی را که بایستی رفت. او بر این باورست مرگ فرزاد، آن روزی خواهد بود که ما مرگ او را باور کنیم. فرزاد نباید بمیرد و فرزاد میرا نیست و نمی‌میرد، زیرا شاگردانش هر کدام فرزادی دیگر هستند. به شرطی که ما راهمان را که راه انسانیت و عشق به جامعه است بپیماییم. فرزاد و مادرش، خونی تازه و جانی دوباره در کالبد وطن دمیدند، الگوهایی که فردا، رهآورد رنج‌ها، بردباری و ایستادگی‌های امروز آنانست. آنان به وطن و مردمان وطن آبرویی دوباره دادند...

به گفته‌ی معلم شهید، کاک فرزاد :" مرگ ستاره نویدبخش طلوع خورشید است".

هرانا

---------------------------------------------------------------------------

کارشناس روسی : اوضاع اقتصادی در ایران خطرناکتر از "انقلاب سبز" است

"باریس نمیروفسکی" کارشناس پایگاه خبری تحلیلی "رسپوبلیکا" در مقاله خود نوشت: طبق اطلاعات پژوهشگران مستقل، ایران در مرز فاجعه اقتصادی قرار گرفته است. بحران جهانی، کاهش قیمت سوخت و تحریمات بین المللی مقامات ایران را به اتخاذ اقداماتی ناخوشایند برای مردم واداشتند که در درجه اول سبب نارضایتی فقیرترین اقشار جامعه شدند. تا بحال از عبارت بحران مالی جهانی در رابطه با ایران استفاده نمی شد، چرا که علیه این کشور تحریمات بین المللی وجود دارند که حضور ایران در تجارت جهانی را کاهش می دهند. این بدین معناست که پدیده های بحرانی در ایران باید به شکلی ضعیف دیده شوند، اما اینگونه نشد. بالعکس، ایران که بطور کامل به صادرات نفت و گاز وابسته است، واکنشی بسیار حادتر نسبت به بحران داشت.

مولف ادامه می دهد: مقامات ایران کاهش و یا حتی لغو برنامه های مربوط به کمک های اجتماعی را اعلام کردند. نارضایتی بدنبال این اقدام، کاملاً قابل مقایسه با "انقلاب سبز" سال گذشته است، البته باید گفت که کار به تظاهرات و اعتراض نکشید، اما ملت "سکوتی" هرچه بیشتر تهدید کننده دارد. یکی از سخنرانی های "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور ایران ناگهان با سردادن شعار "ما بیکاریم!" از بین جمع متوقف شد. میزان رسمی بیکاری در کشور به شاخص بی سابقه 25% رسیده است، یعنی از هر 4 ایرانی که توان کار کردن دارد، یک نفر بیکار است. این در شهر خرمشهر رخ می دهد که به داشتن پایانه های نفتی شهرت دارد، و در حال حاضر تنها وجود همین صنایع نجات دهنده مردم است. در شهرهای مرتبط با صنایع نفتی، کار هست، اما در سایر صنایع اوضاع اسفبار است. بویژه کشاورزی در وضعیت بسیار دشواری قرار دارد و کشاورزان یکی پس از دیگری ورشکست می شوند.

مولف در ادامه می نویسد: وضعیت اقتصادی کشور دشوار است. تورم به شاخص دورقمی می رسد، واردات گران می شود و سال های سال است که صنایع نفت و گاز بعلت تحریمات بین المللی مدرنیزه نمی شوند، چرا که این تحریمات انتقال فناوری های مربوطه و در کل فناوری های جدید را ممنوع می سازند.

نمیروفسکی می نویسد: با توجه به اوضاع فاجعه آمیز، رئیس جمهور ایران اعلام کرد که کشور تخصیص یارانه به یک سری از کالاهایی که نیاز اولیه هستند، در درجه اول بنزین، گاز و مواد غذایی اولیه را متوقف می کند. تا کنون دولت از محل بودجه کمک می کرد که قیمت این کالاها در سطح قابل قبول باقی بماند تا نه تنها قشر متوسط بلکه فقرا هم بتوانند این قبیل کالاها را برای خود خریداری کنند. اما از این پس، حمایت دولتی از میان برداشته می شود و طبیعتاً قیمت ها چند برابر می شوند.

مولف ادامه می دهد: رئیس جمهور ایران به فقیرترین فقرا وعده داد که به آنها مستقیماً کمک پولی کند. اما چنین چیزی آنان را چندان نیز آرام نمی سازد، چرا که پول سریعاً بی ارزش می شود. با این حال کارشناسان مستقل معتقدند که دولت راه دیگری ندارد، چرا که خزانه دولتی تحمل حجم سنگین پرداخت ها بابت حفظ قیمت کالاهای اولیه را ندارد.

وی در ادامه می نویسد: حتی نمایندگان مطیع مجلس، هر چند محتاطانه، اما مخالفت خود را با اصلاحاتی که احمدی نژاد آن را بزرگترین اصلاحات ظرف 50 سال اخیر نامیده است، اعلام می کنند. وضعیت دشوار اقتصاد ایران می تواند برای مقامات کشور خطراتی وحشتناک تر از تحت فشار گذاشتن "انقلاب سبز" در سال گذشته بدنبال داشته باشد.

مولف می نویسد: کنفوسیوس می گفت: آشوب بخاطر این که مردم می خواهند مال دیگری را غصب کنند، بوجود نمی آید، بلکه بدین دلیل است که مردم نمی توانند مال خود را نگهدارند. مواد اولیه برای قشر فقیر ایران "مال خود" است که بدون آن چیزی برای زندگی ندارند. بدین ترتیب ممکن است اصلاحات جدید سبب برانگیختن آشوبی واقعی شوند و "اپوزیسیون گرسنه" جایگزین "اپوزیسیون سبز" درهم شکسته شود که این به مراتب خطرناک تر است.

وی ادامه می دهد: "میرحسین موسوی" و "مهدی کروبی" رهبران اپوزیسیون در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری - روز 12 ژوئن - مردم را به شرکت در تظاهرات دعوت کرده اند. حکومت نیز به نوبه خود بر ارعاب تکیه دارد، به پلیس دستور داده شده است که "هرگونه تجمع غیرقانونی را متوقف کند". نیروهای انتظامی در این زمینه تجربه کافی دارند. یادآور می کنیم که در سال 2009 حکومت ایران از بسیج برای مقابله با معترضین استفاده کرد. در نتیجه بیش از 100 نفر کشته، ده ها هزار نفر زخمی و هزاران نفر دستگیر شدند که تعدادی از آنها نیز اعدام شدند.

مولف ادامه می دهد: اما بحران اقتصادی را نمی توان با زور سرکوب کرد، بیکاری را نمی توان زندانی کرد و تورم را نمی توان بعنوان "دشمن خلق" اعدام کرد. تحریمات سازمان ملل متحد نیز وضعیت اقتصادی ایران را وخیم تر می سازند که ممکن است در آینده بعلت برنامه هسته ای ایران گسترش نیز بیابند. ممکن است در نهایت برنامه هسته ای در حد وسع ایران نباشد. اقتصاد ایران در بهترین سال ها نیز گرایش به رشد شدید را نشان نداد و افت اقتصادی نیم درصدی که در سال 2009 دیده شد، به گفته موسوی، نخست وزیر سابق ایران، برای اقتصاد کشور ضربه ای قابل مقایسه با حمله نظامی بیگانگان بود. موسوی وخامت شدید شرایط زندگی میلیون ها ایرانی را پیشبینی می کند.در عین حال او به جامعه جهانی هشدار می دهد که تحریمات جدید در درجه اول به مردم ساده ایران ضربه می زنند و نه به نمایندگان حکومت.

وی می نویسد: خود احمدی نژاد ملت را به صرفه جویی در منابع، نوآوری و حمایت از توزیع عادلانه فراخواند. کاهش مصرف بنزین در درجه اول قرار دارد، زیرا ایران که دارای منابع غنی نفتی می باشد، بعلت کمبود پالایشگاه، بنزین را از خارج وارد می کند. کارشناسان خارجی در امور ایران مدت بسیاری است که هشدار می دهند: ریاست جمهوری احمدی نژاد می تواند بعلت وضعیت اقتصادی کشور متزلزل شود.

مولف در پایان می نویسد: برای مقامات حاکم، اقتصاد تهدیدی بیش از هر اپوزیسیون سیاسی است. آنطور که "کریم سجادی پور" کارشناس بنیاد آمریکایی کارنگی می گوید: "جمهوری اسلامی همیشه بیشتر آماده مطالبه فداکاری از مردم بوده داده است تا اینکه خود بخواهد در جایی کوتاه بیاید". اما مشکل در این است که می تواند زمانی برسد که مردم از فداکاری دست بردارند، چرا که چیزی برای فدا کردن نخواهند داشت.

خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 15 خرداد ماه

-------------------------------------------------------------

تظاهرات در کلن علیه اعدام در ایران

روز ۵ ژوئن در شهر کلن آلمان در اعتراض به مجازات اعدام در ایران تظاهراتی بر پا شد. تظاهرکنندگان خواستار لغو مجازات اعدام و بخصوص آخرین احکام اعدام صادر شده در مورد فعالان سیاسی شدند.

شنبه، ۵ ژوئن (۱۵ خرداد)، به دعوت گروه "جوانان مستقل کلن" و جمعیت "دفاع از آزادی زندانیان سیاسی ایران" تظاهراتی علیه مجازات اعدام در ایران بر پا شد.

ده‌ها نفر با در دست داشتن تصاویر زندانیان سیاسی، پلاکارد‌هایی بر ضد شکنجه و اعدام و طناب‌های اعدام بر گردن خود در دفاع از زندانیان سیاسی ایران شعار سر دادند. تظاهرات از حدود ساعت ۵ بعدازظهر به وقت آلمان در خیابان‌های مرکزی شهر کلن آغاز و حدود ۲ ساعت بعد پایان یافت.

بهرام بیگدلی‌، فعال حقوق بشر و عضو جمعیت "دفاع از آزادی زندانیان سیاسی ایران"، می‌گوید، این تظاهرات «در اعتراض به اعدام زندانیان سیاسی و به طور عام علیه مجازات اعدام در ایران» صورت گرفته است.

ایران دومین اعدام‌کننده‌ی جهان بعد از چین

عفو بین‌الملل در گزارشی که در اوایل سال ۲۰۰۹ منتشر کرد ایران را بعد از چین دومین کشوری معرفی کرد که در آن بیشترین اعدام‌ها انجام می‌گیرد. عفو بین‌الملل می‌گوید، ۳۸۸ نفر در سال ۲۰۰۹ در ایران اعدام شده‌اند که یک‌سوم از این اعدام‌ها مربوط به ۸ هفته‌ی پس از انتخابات می‌شود. این سازمان حقوق بشری همچنین از ایران به دلیل اعدام جوانان زیر ۱۸ سال به شدت انتقاد کرده است.

بهرام بیگدلی که خود در تظاهرات شهر کلن حضور داشت به دویچه‌وله گفت: «یکی از هم‌‌وطنان من در این تظاهرات به نکته‌ی جالبی اشاره کرد و آن این بود که به زندانیان سیاسی که در ایران اعدام می‌شوند ظلم مضاعف روا می‌شود. به این خاطر که یک زندانی عادی در ایران که مجازات اعدام دریافت کرده لااقل مرتکب آن جرم شده. ولی در مورد زندانیان سیاسی وضعیت فرق می‌کند. زندانیان سیاسی اعدام می‌شوند به خاطر آنچه که اصلا مرتکب نشده‌اند، مثل آرش رحمانی‌پور و فرزاد کمانگر یا اعدام می‌شوند به خاطر عملی که اصلا جرم نیست و نکات بسیار دیگری که در هر کدام از این اعدام‌ها هست، از قبیل نداشتن وکیل و نبود هیأت منصفه در محاکمه‌ی این افراد. طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی باید هیأت منصفه در این موارد حضور داشته باشد. این اصل برای جرم‌های عادی رعایت می‌شود، اما برای زندانیان سیاسی همه چیز توسط یک قاضی انجام می‌شود یا ظاهرا قاضی. به خاطر اینکه وزارت اطلاعات بتواند روی قاضی نفوذ کافی داشته باشد».

حبیب ‌لطفی در انتظار اعدامی قریب‌الوقوع

پویا آزادی‌خواه، عضو جمعیت "جوانان مستقل کلن" که روز شنبه در تظاهرات کلن حضور داشت هدف اصلی برگزاری این تظاهرات را «جلب توجه اذهان عمومی خارج از کشور به مسایل داخل ایران» خواند و با اشاره به ۵ زندان سیاسی که در اردیبهشت‌ماه اعدام شدند، از جمله فرزاد کمانگر، گفت: «خانواده‌ها و وکلای آنها در جریان نبودند. این فاجعه‌ وحشتناک و شوک‌آور بود. ما هفته‌ی قبل از آن برای بچه‌های زندان در خیابان برنامه گذاشته بودیم. ۶ روز بعد این خبر اعدام آمد و الان هم که چندین نفر به علت اعتصاب غذا وضعیت جسمی‌شان وحشتناک است. ممکن است اینها بدون حکم اعدام همین‌طوری جانشان را از دست بدهند و کسانی که در فهرست اعدام هستند کم نیستند، بخصوص حبیب لطیفی که از ۱۷ خرداد، یعنی پس‌فردا، ممکن است حکم اعدامش هر لحظه عملی بشود».

حبییب لطیفی، دانشجوی کرد قرار است دو روز دیگر، دوشنبه ۱۷ خرداد، اعدام شود.

حبیب‌الله گل‌پری پور زندانی کرد دیگری است که به اتهام محاربه و فعالیت تبلیغی علیه نظام به اعدام محکوم شده است. زینب جلالیان از دیگر زندانیان کرد است که در انتظار اجرای حکم اعدام به سر می‌برد.

جمعیت "جوانان مستقل کلن" جمعیتی است که برای دفاع از زندانیان سیاسی ایران تشکیل شده است. پویا آزادی‌خواه، عضو این انجمن می‌گوید: «۵ نفر در ۹ مه اعدام شدند. به خاطر همین ما این برنامه را امروز در اینجا گذاشتیم و سعی می‌کنیم با دوستان دیگر سراسری‌اش کنیم و نگذاریم حبیب لطیفی، زینب جلالیان یا حبیب‌الله گل‌پری‌پور به فرزادهای بعدی تبدیل شوند».

بهرام بیگدلی، فعال حقوق بشر، نیز ابراز امیدواری می‌کند که جمهوری اسلامی از اعدام این افراد صرفنظر کند: «در ایران پروژه‌های عمرانی ۲۰ سال ۲۰ سال عقب می‌افتد امیدواریم در این مورد نیز این احکام عقب بیافتد و لغو شود».

فریبا والیات

رادیو آلمان

--------------------------------------------------------------

مقابله با نیروهای نظامی و انتظامی

مقابله با موتور سواران: جهت مقابله با موتور سواران مقداری گازوئیل را بر روی آسفالت و یا محل عبور موتور سیکلت ها بریزید.

این عمل باعث لیز خوردن لاستیک موتورسیکلت گشته و واژگون میگردد. پس در ظروف کوچک همانند ظروف نوشابه های 300 سی سی و ... گازوئیل کرده و به همراه داشته باشید.

مقابله با زنجیر

فرار از کسی که با زنجیر به طرف شما حمله ور شده است بزرگترین اشتباه است زیرا با این عمل فقط به فرد حمله کننده امکان بهترین موقعیت را خواهد داد. بهترین راه برای مقابله حرکت به سمت مهاجم و قرار دادن هر دو دست در جلوی صورت به عنوان سپر می باشد. پس سریعأ دستان خودرا رو به آسمان کرده و جلوی صورت خود بگیرید و به سمت فرد مهاجم حرکت کنید تا جلو ضربه های او را بگیرید.

پس از اولین ضربه شما 3 ثانیه وقت دارید که به مهاجم ضربه بزنید و یا زنجیر را از دست او خارج کنید. بهترین راه ضربه زدن به بالای بینی فرد مهاجم ، ضربه زدن به بیضه ها و یا ضربه مشت به انتهای قفسه سینه (پرده دیافراگم) می باشد. یک ضربه به این نواحی فرد مذکور را از پای در می آورد.

مقابله با باتوم

جهت مقابله به باتوم ابتدا 5 تا 10 قدم از فرد حمله کننده دور شوید. در این حالت مهاجم شما را تعقیب خواهد کرد. پس از طی مسافت ذکر شده بلافاصله تغییر جهت دهید و به سمت وی حمله ور شوید. سعی کنید مچ دست مهاجم و یا انتهای باتوم که در دست اوست را بگیرید و آن را بپیچانید تا باتوم از دست وی خارج شود و یا با استفاده از ضربات ذکر شده وی را از پای درآورید. توجه کنید که مشت زدن به سر و صورت و بدن فایده آنچنانی به همراه نخواهد داشت. یک ضربه کاری بهتر از 100 ضربه پیاپی می باشد.

مقابله با چوب و یا میله های آهنی

بهترین راه مقابله ، حمله به سمت فرد مهاجم و پسبیدن به وی می باشد زیرا دیگر نمیتواند به شما ضربه ای وارد کند. بعد از فرصت به وجود آمده به نفع خود استفاده کرده و ضربه کاری را به وی وارد کنید.

یادتان باشد که فرد مهاجم به شدت از شما میترسد زیرا خود او خوب میداند اگر به دست مردم بیافتد راه نجاتی نخواهد داشت!

راه مقابله با اسلحه

تنها راه مقابله با اسلحه پناه کرفتن می باشد.

تحت هیچ شرایطی پا به فرار نگذارید زیرا هدف متحرک وی خواهید شد. بلافاصله سنگر بگیرید و در صورت امکان و با حفظ جان خود سعی در پرتاپ جسمی سخت به سمت سر وی کنید در غیر اینصورت تنها راه ، پناه گرفتن است. در مکان هایی پناه بگیرید که حتی الامکان سر و بالا تنه شما را پوشش دهد. در صورت نبودن موانع و ... جهت سنگر گیری می توانید از جداول آب هم استفاده کنید. در کف جدول ها دراز بکشید و دستان خود را از پشت بر روی سرتان قرار دهید.

همراه داشتن وسایل اولیه

جهت موارد ضروری این وسایل را به همراه داشته باشید:

1- چسب تعدا 5 تا 10 عدد چسب زخم

2- یک رول بانداژ کوچک

3- یک نخ سیگار جهت استفاده در مواقع استفاده نیروهای انتظامی از گاز اشک آور

4- کبریت

5- یک ظرف کوچک گازوئیل و یا روغن سوخته اتومبیل

6- 2 تا 3 کیسه و یا دستمال پارچه ای جهت ساختن ماسک

7- گرد و یا خاک ذغال چوب

تذکرات

- جهت شرکت در تظاهرات و تجمعات از پوشیدن لباس های گشاد بپرهیزید.

- در هر تجمعی و یا حرکتی احتمال حمله را بدهید و آمادگی داشته باشید.

- در گروه های 10 نفره به بالا فعالیت کنید.

- جهت مواقع اضطراری شماره تلفن منزل و یا محل کار خود را بر روی تکه ای کاغذ به همراه ببرید.

- در گوشی تلفن همراه خود اطلاعات حساس قرار ندهید.

- در صورت لزوم به فرار، به سمت خانه و یا محل کار خود حرکت نکنید.

- به هیچ عنوان جهت مقابله دچار عذاب وجدان و ... نشوید زیرا در هر صورت مورد ضرب و شتم قرار خواهید گرفت.

- به همراه داشتن وسایل اضافی همانند کیف و عینک دودی و ... باعث کند شدن شما میشود.

- جهت ساختن ماسک و مرطوب کردن پارچه از نزدیکترین محل عبور آب استفاده کنید. استفاده از آب کثیف جوی ها هم بهتر از استشمام گازهای فلفل و یا تهوع آور است زیرا با ایجاد اختلال در حرکت باعث بی دفاع شدن شما، دستگیری ، قرار گرفتن در موقعیت ضرب و شتم و ... می گردد.

- حتی الامکان یک نفر از نزدیکان را از مکان استقرار و یا مسیر حرکت خود مطلع سازید.

- بی دلیل به نیروهای انتظامی و بسیجی اعتماد نکید. وظیفه ای آنها حمله به شما و شدیدترین برخوردها است. پس آماده هرگونه حرکتی باشید.

گزارش ارسالی بینندگان از ، sarbaz.org

--------------------------------------------------------------

پلمپ، احضار و تهدید بازاریان در شهرهای کردستان

در پی اعتصاب جمعی از بازاریان شهرهای مختلف کردستان در اعتراض به اجرای حکم 4 فعال سیاسی کرد برخی از بازاریان و اصناف شهرهای مختلف به اداره اطلاعات احضار و محل کسب برخی نیز از سوی اداره اماکن پلمپ شده است.

گزارشگران هرانا در روزهای اخیر اخبار متعددی از پلمپ و تهدید اصناف شهرهایی که در اعتصاب عمومی کردستان نقش فعال داشتند بدست آورده است و در برخی موارد اداره امکان اقدام به پلمپ محل کسب این افراد نموده است.

در آخرین مورد که از سوی گزارشگران هرانا به ثبت رسیده است، اداره امکان شهر مریوان اقدام به پلمپ کردن تعدادی از مغازهای شهر مریوان کرده است و از صاحبان مغازه ها خواسته اند، روز پنچ شنبه جهت ارائه ی پاره ای توضیحات به ستاد خبری اداره اطلاعات شهر مریوان مراجعه بکنند.

پیشتر گزارشاتی از احضار و تهدید اصناف شهرهای سنندج، کامیاران، مهاباد و .... به دست گزارشگران این خبرگزاری رسیده است.

لازم به یادآوریست در روز 23 اردیبهشت 89 بسیاری از شهرهای استان کردستان در اعتراض به اجرای حکم 4 فعال سیاسی کرد دست به اعتصاب عمومی زده و محل کسب خود را تعطیل کردند.

-----------------------------------------------------------------

نامهً احمد ی نژاد به اپوزیسیون برون مرزی

بسم الله الرحمن الرحيم که سی سال رفت بکام ما این سرزمین

وزرا و وکلای محترم ملت ایران یا بقول خودتان خلق در زنجیر

سلام عليكم

حسب الامر، و با تشکرات فائقه، در سی سال گذشته ما توانستیم به خوبی ازدسته بندی های غیر قابل انکار در مجامع سیاسی، اختلافات دانشجویی، تهمت و فحاشی در صحنه های مبارزاتی، و نقض اولین اصول دمکراسی، که شما بدان معتقد هستید و ما از اولش هم نبودیم؛ یعنی گوش دادن به حرف و نظر دیگران، به نفع خود حد اکثر استفاده را ببریم.

مبارزین محترم، درست است که ما خودمان و حسابمان از ملت جداست ولی دریک جا زندگی می‏کنیم و هرروزه این برادران و خواهران همیشه در صحنه، حرف و درد دل خلقتان، که سی سال است، ما درکارشان وشما سرکارشان گذاشته اید را به ما راپرت می دهند. سی سال است که می گوئید پایه های نظام این حکومت ترک خورده، صفوفشان در بالا بهم ریخته، از ترس و وحشت به جان هم افتاده اند، به آخر خط رسیده اند و دیگر نفس آخرشان است.

جسارتأ توجه بفرمائید، سال هاست که شما با کمک فعالین و مدافعین حقوق بشر، با برگزاری کنفرانس ها، نشست ها و تظاهرات و با بهره گیری از انواع و اقسام رسانه ها و رایانه های بدون فیلتروسانسور، مبادرت به افشاگری جنایات ما می کنید. فریاد می زنید که سی سال است مردم ایران زمین این توحش سیاه ومتحجررا با گوشت و پوست واستخوان خود هر لحظه لمس کرده و می کنند. انشاالله تا حضور مهدی الزمان باز هم خواهند کرد.

خانمها آقایان، سالهاست که عکس اعدامی ها و بدن جزغاله شده و شکنجه شده ی عزیزانتان، که البته ما به آنها خس و خاشاک و بز و بزغاله می گوئیم را، به نمایش می گذارید و ازبابت این همه توهین و تحقیرو تجاوز به اصل و وجود انسانیت به دادگاه های بین المللی عریضه می فرستید و تقاضای مجازات عاملین را خواهان می شوید. ولی چطور است که تا بحال نتوانسته اید کوچک ترین ضربه ی اساسی به این حکومت اسلام ناب محمدی، جز تأخیری کوتاه از برای اعدام ها و چند سنگسار وارد آورید؟

آیا مگر غیر از این است که نه تنها موئی از سرآنان کم نشده، بلکه در خارجه به نصفشان کار و جایزه و پول و تقدیر نامه دادند و به سینه ی نصف دیگرشان مدال انسان دوستی زدند و انگ تروریستی و قاتلی را از گردن فراشان ما برداشته، و با احترام تعویض و با افتخار به مام وطن باز گرداندند؟

مبارزین محترم، من هم یک معلم هستم. ولی شما هنوز در کار نوشتن مار هستید! و ما در حال انداختن عکس خودمان که روی زمین می خوابیم و کنار سفره ژست نان و پنیر خوردن می گیریم.

شما فقط شعار نان برای همه را سر می دهید و ما چهار سال یکبار گونی گونی سیب زمینی نذر ملت می کنیم.

شما هنوز می خواهید با یک پرس ماهی سیاه و رنگ دایه دایه با دشمنتان، یعنی ما مبارزه کنید! ما را از انتقامی که قرار است برادرانتان با آن تفنگ های زنگ زده شان از ما بگیرند، می ترسانید. والله ما عصر حجری ها با پیشرفت علم و تکنولوژی هم گام هسیتم. امروز روز مبارزه با بمب انسانی و اتمی است.

شما هنوزبدنبال کسی می گردید که بیاید. کسی که مثل هیچ کس نیست. آقا جان، بابا جان، آمد. سی سال پیش آمد. یعنی خودتان با دیدن عکسش درماه و پشمش لای قران کمکش کردید که بیاید. جا دارد که همین جا از شما گلایه ای کنم: ای جانم به قربانتان عکس را دیدید، هالهً نور را ندیدید.

مبارزین محترم، من ِ استاد در مسائل زد و بندهای سیاسی،اقتصادی به شما بگویم که راه مبارزه ی درست؛ شناخت جامعه بین المللی است.

شما دلتان را به القابی که مشتری های ما به من میدهند خوش می کنید و از برای این هیتلر کوچک مقاله ها می نویسید. اگر خداوند متعال ازمن دریغ فرموده سروسیمای محمدی را، درعوض سر شما را که با فرستادن کاریکاتورهای میمونی من گرم کرده.

قر کمر آمدن من که خنده ندارد. خنده سان و رژه رفتن آن جنتلمنان اروپائی دارد که مجبور هم هستند به من بگویند مستر پرزیدنت. به ولای مرتضی علی قسم که خود بنده هر دفعه از خنده غش می کنم و در دل می گویم کورش جان ِ اعلیحضرت آریامهر، خوب است که خوابی و نمی بینی که آخر و عاقبت شاهنشاهیت به دست چه کسی افتاده. بخدا کورش به این بی غیرتی هرگز ندیده ملتی.

می گوئید: احمدی نژاد با این قیافه اش آبروی ما را برده است. خودتان بگوئید آیا مسیو سارگوزی با آن کفشهای پاشنه سناریش ازمن خوش قدوبالاتراست؟ یا خوش سیما تر؟ به عصمت فاطمه زهرا ما کجا بی ناموسی های سینیور بروزکونی را می کنیم.

عزیزان، شما اهل شعر و ما اهل عمل هستیم و در زمان حرکت می کنیم و حرفمان را می زنیم و کار خودمان را می کنیم.

مگرندیدید که بنده، تازه جوان هم نیستم؛ ولی یک تنه چطوری های کردم، هوی کردم، و درتمام کره ارض با انکارهولوکاست چه قیامتی به پا کردم. اگرشش میلیون انسان خودشان سوختند درعوض دل میلیون ها مردم را خنک کردم و برای خودم شجاعت و محبوبیت خریدم.

ما که خود می دانیم چقدردروغگو و سفسطه گرهستیم. انکارهم نمی کنیم. ازکسی هم ترس و واهمه نداریم. رویمان هم از همگی شما بیشتر است که می رویم پشت میکروفون و می گوئیم:

در قرون وسطي عالمان و انديشمندان به مرگ محكوم مي شدند.

فرار خانواده‌ها در بدترين شرايط و در مقياس ميليوني رواج داشته است.

اگرمنشاء قانون به جاي عدالت و حق، زور و قدرت باشد چگونه مي‌توان انتظار عدالت و صلح داشت.

می بینید، ما حرف دل هزاران فلسطینی و افغانی و پاکستانی را می زنیم؛ آن هم با طرح سوالات اساسی مثل اینکه: دولت وقت آمريكا و متحدان او چكاره هستند؟

آيا نماينده ملت هاي جهان هستند؟

آيا برگزيده آنهاهستند؟

آيا از مردم دنيا وكالتنامه دارند كه در همه جاي جهان و البته بيشتر در مناطق ما دخالت مي كنند؟

ما حتی پای خودمان را از گلیم مان درازتر هم می کنیم و پا روی دم ِ سران و سرمایه داران می گذاریم و به مردم ملت های غربی این آگاهی را می دهیم که امروز دولت هایتان براي اصلاح بحران اقتصادی، با پول هاي بدون پشتوانه و در واقع از جيب شما شهروندان عزیز، به بانكها و كمپاني ها و دولت های ورشکسته کمک می کنند. که نتیختأ شما را بدهكارتر و مشكلات تان را پيچيده تر مي كنند. فی الواقع آنها به فكر قدرت و ثروت‌هاي خود هستند. بدانید و آگاه باشید که نه شما، و نه مردم جهان، در نزد آنان هيچ ارزشي ندارند.

مبارزین محترم، بعله،درست است، شما هم حق خلقتان را می خواهید. به همین دلیل است که هی می پرسید: چرا در کشوری که روی نفت خوابیده است، فقرو فحشا و اعتیاد و فروش ارگان های بدن این همه غوغا می کند؟ پس میلیاردها دلار پول نفت چه میشود؟

جوابش کاملأ مشخص است. اولأ مگر ما تنها نفت فروشیم؟ دومأ خبر از گرم شدن کره ی زمین ندارید؟ به قمربنی هاشم چند روز دیگر همین چارتا پیت نفت هم رو دستمان می ماند.

امروز سود کلان فقط در اورانیوم است. تمام سگ دو زدن من برای این است که به حق تعالی هر چه زودتر هر ایرانی در آشپزخانه اش یک دستگاه غنی سازی خصوصی داشته باشد.

پول نفت چه می شود؟ خرج احترام و آبروی ملت ایران. مگر فکر کردید که خرید نخل و خرس طلا و مدال صلح نوبل وهزاران جوایز دیگر ارزان است!؟

پول نفت چه می شود؟ خرج آرزوی دل جوانان مملکت. شما که خبر از نرخ بوسه ی آقای فیدل کاسترو ندارید. زعفران چیست؟ نمی دانید که همان یک بوس ناقابل از مرقد امام زمان، خمینی بت شکن برای ما چقدرهزینه برداشت!

پول نفت چه می شود؟ خرج سرگرمی عزیزان فراری درغربت. کنسرت و تاتر و جشن و جشنواره و نمایشگاه و دیالوگ های متمدنانه. آن هم مجانی!

پول نفت چه می شود؟ خرج انتخابات آزاد. شما صحیح می فرمائید، دیکتاتوری ما در نوع خودش بی نظیرو کم سابقه است. من یک استاد هستم و باز به شما می گویم بروید تاریخ دیگران را ورق بزنید. کدامشان با مخارجی به آن سنگینی برای ملتشان دوم خرداد راه انداختند!؟

من آبروی شما را می برم؟ اگر حکومت ما فاشیست ِهیتلری است، پس چرا اپوزیسیونمان مثل مال او نیست!؟ ما با تقلب در انتخابات گاف کوچکی کردیم که از آن موقعیت بزرگ و استثنائی برای خلق درزنجیربوجود آمد. آنها بلند شدند. قیام کردند. به خیابانها آمدند و کشته دادند. یعنی هنوزهم دارند می دهند. اگر زور و چماق دست ما جاهلان بی سواد قرون وسطائیست! عقل وشعور و فرهنگ و منطق که پیش شماست! خلق تان می گویند ما دیگر رنگ ِ رنگ سبز نمی شویم. شما می گوئید که حالیتان نیست سبزش خوش رنگ است.

سی سال است که ما نتوانسته ایم حریف این بانوان و دوشیزگان لجباز بشویم. هنوزمی گویند نه تو سری / نه روسری. بسیجی می گویم ، بسیجی می شنوید. شما تازه بعد از سال ها مبارزه می گوئید اسلام رجوی؟ به فرق شکافته علی که کوچکترین فرقی با محمدیش ندارد. به سربریده ی حسین قسم که سگ سبز برادر قسم خورده ی شغال سیاه است. بابا، خودش می گوید هست. شکنجه شده هایتان می گویند نیست!

مبارزین محترم، تا زمانی که شما برسراینکه ما اول مجاهدین را اعدام کردیم یا کمونیست ها را و یا بعدش توده ای ها را، یا همه برعکس!

تا زمانی که هرگروه برسر تعداد اعدامی هایش چانه می زند، یعنی هر که شهیدش بیشتر/محبوبیتش بیشتر!

تا زمانی که شما توابین بدبخت بچه سال و بزرگ سال را متهم و ایزوله می کنید!

تا زمانی که در کار یا گذاشتن چوب لای چرخ و یا هندوانه زیربغل یکدیگرهستید!

تا زمانی که شکنجه گرما افتخار هنری شماست!

تا زمانی که همکاران سیستم جنائی ما روزنامه نگار و طنزنویس و رفرمگر شما هستند! ما دیگر چه غم داریم.

اپوزیسیون محترم، حالا که شما حقیقت و اصل را، که قاعدتاً می باید همانا مبارزه با ما باشد، فراموشتان شده است و در کار منم،منم هستید؛ من هم انشاالله و تعالی، امیدوارم به حرمت خامس ال عبا وجود مبارکتان از دیدی باز تر و جهانی تر برای یافتن راه و روشی نوین، با مانیفستی جدیدتر، درسی سال دیگر و سی سال بعدش هم همینطور مصون و محفوظ باقی بماند.

ولی، اگراز آنجائی، که شاید! دیگرقرار نباشد؟! که چاکر، چهارسال دیگر، این دولت ِمهر ورز و محورعدالت را اداره نمایم، قصد دارم، که اول ازدرگاه خداوند متعال طلب بخشایش نمایم و بعد به یکی ازکشورهای اروپائی که ترجیحأ دولت فخیمه آلمان می باشد و پیشنهادهائی هم به بنده کرده اند، آمده و تقاضای پناهندگی بنمایم. به اميد آن روز روشن زيبا.

رحمته الله و برکاته والسلام

دکترسید محمود احمدی نژاد

رئیس جمهور فعلأ محبوب جمهوری اسلامی

ن - مرآت

منبع: پژواک ایران

---------------------------------------------------------------

"مرد ناشناس سفارت جمهوری اسلامی" در لاهه

قاضی دادگاه در پایان این اجلاس 4 ساعته، با درخواست ادامه دادگاه موافقت کرد. وی همچنین امکان فراخواندن دو تن از شاهدین پیشنهادی وکلا ی متهمین ( سفیر ایران و "مرد ناشناس سفارت") را در این پرونده محفوظ دانست.

محاکمه 10 تن که روز 6 آوریل سال جاری به سفارت ایران در هلند حمله کرده بودند، روز 2 ژوئن در لاهه برگزار شد. از این ده تن که 4 تن آنها ایرانی تبارند، یک نفر در اولین جلسه دادگاه غایب بود.

در جریان این محاکمه حدود 50 تن در سالن حضور یافته بودند که نیمی از آنان ایرانی بودند. تعدادی نیز در مقابل دادگاه، در حالی که تی شرت هایی با متون اعتراضی علیه جمهوری اسلامی بر تن داشتند، آکسیونی در اعتراض به محاکمه تظاهرکنندگان برگزار کردند.

در جریان دادگاه، دادستان شش شاهد هلندی را که در روز برگزاری آکسیون در محل حضور داشتند، فراخواند. این شش تن مامورین پلیس و پست حفاظت دیپلماتیک هلند بودند که هریک نسبت به حیطه وظائف خود در آن روز، جنبه هایی را گزارش کرده و شهادت دادند.

نکته مشترک در کلیه شهادت های کتبی و شفاهی این 6 نفر، تاکید بر نقش یکی از کارکنان سفارت ایران در روز آکسیون بود. همه شاهدین عنوان کردند که مردی که به شدت خشمگین و آشفته بود به کرات به داخل ساختمان سفارت رفت وآمد می کرد. از آنجا که مشخصات این فرد نامعلوم است، در این پرونده از وی به عنوان "مرد ناشناس سفارت ایران" اسم برده می شد. او خطاب به تظاهرکنندگانی که از پشت بام ساختمان مجاور بالا رفته و پرچم جمهوی اسلامی را پائین کشیده بودند، به زبان فارسی فریاد می زده است. وی همچنین نردبانی با خود آورده و قصد داشته خودسرانه به سراغ تظاهرکنندگانی که روی بام بوده اند، برود و آنها را پائین بکشد. اما پلیس با مداخله خود، مانع از این اقدام شده است.

پس از پایان شهادت شاهدین، تیم 3 نفره وکلایی که دفاع از پرونده 10 تظاهرکننده را به عهده دارند، خواهان تحقیقات بیشتر و فراخواندن کاردار ارشد سفارت ایران، سفیر ایران و "مرد ناشناس سفارت" و همچنین مهلتی برای آمادگی پرونده و دفاع از موکلینشان شدند.

قاضی دادگاه در پایان این اجلاس 4 ساعته، با درخواست ادامه دادگاه موافقت کرد. وی همچنین امکان فراخواندن دو تن از شاهدین پیشنهادی وکلا ی متهمین ( سفیر و "مرد ناشناس سفارت ایران") را در این پرونده محفوظ دانست.

جلسه دوم دادگاه ساعت 9.30 صبح روز 15 سپتامبر 2010 در لاهه برگزار خواهد شد.

منبع: شهرزاد نیوز

-----------------------------------------------------------------

مقابله مردم با گشت ارشاد

گزارش ارسالی امیر .م از فیس بوک :فرار گشت ارشاد سه راه جمهوری

ساعتي پيش در 3راه جمهوري يك خودروي گشت ارشاد كه با يك وانت يگان امداد ناجا همراهي ميشد در ابتداي خيابان وليعصر در 3راه جمهوري دقيقا جاييكه مردم زيادي منتظر تاكسي مي ايستند مستقرشد و به محض استقرار به سراغ 3خانم رفت و وقتي قصد بردن يكي ار آنها را داشت با تجمع مردم و سپس جروبحث با مردم روبه رو شدند.فقط ظرف چندثانيه متوجه درگيري فيزيكي و سپس صداي هوكردن حدود100عابرپياده كه دور پليس حلقه زده بودند شدم و سپس صحنه فرار هردو خودروي ناجا كه هنگام فرار با دستپاچگي ، ماشينهاي نيروي انتظامي مورد نوازش مشت و لگد مردان خشمگين هم قرارگرفت ، صداي صوت و دست و شادی مردم هنگام فرار آنها هم بسيار جالب بود

بعضي از مردم با مبايل هاشان صحنه ها را شكار كردند كه اميدوارم در نت پخش شود چون بسیار جالب بود

برای خواندن نظرات جالب بینندگان به لینک زیر مراجعه کنید

http://parsdailynews.com/comments/comments_archive.php?currentpage=1

برگرفته از بخش نظرات سایت